حضرت
صادق (ع) مىفرمايد: اگر عنايت خاص خداوند متوجه بندهاى شود او را در دين فقيه
مىگرداند.
اگر
خداوند به بندهاى عنايت خاصى كند [3] و او را متعلَّق اراده تكوينيه خود قرار دهد بدون حساب و بىدليل
نيست. خداى متعال مىفرمايد: (وَ مَنْ يَتَّقِ
اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً).[4] انسان اول بايد فضيلت تقوا را در وجود
خود پديد آورد، [5] پس از آن:
[1]. اين درس در جلسه يكصد و يازدهم درس خارج
اصول معظم له ايراد گرديده است.
[2]. وقتى خداوند خير بندهاى را بخواهد او را
دانشمند در دين مىكند. (كافى، ج 1، باب صفه العلم و ...، ص 32)
[4]. و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه
نجاتى براى او فراهم مىكند. (طلاق: آيه 2)
[5]. قَالَ الصَّادِقُ (ع): اتَّقِ اللَّهَ وَ
كُنْ حَيْثُ شِئْتَ وَ مِنْ أَى قَوْمٍ شِئْتَ فَإِنَّهُ لَا خِلَافَ لِأَحَدٍ فِى
التَّقْوَى وَ الْمُتَّقِى مَحْبُوبٌ عِنْدَ كُلِّ فَرِيقٍ وَ فِيهِ جِمَاعُ كُلِّ
خَيْرٍ وَ رُشْدٍ وَ هُوَ مِيزَانُ كُلِّ عِلْمٍ وَ حِكْمَهٍ وَ أَسَاسُ كُلِّ
طَاعَهٍ مَقْبُولَهٍ وَ التَّقْوَى مَا يَنْفَجِرُ مِنْ عَيْنِ الْمَعْرِفَهِ
بِاللَّهِ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ كُلُّ فَنٍّ مِنَ الْعِلْمِ وَ هُوَ لَا يَحْتَاجُ
إِلَّا إِلَى تَصْحِيحِ الْمَعْرِفَهِ بِالْخُمُودِ تَحْتَ هَيْبَهِ اللَّهِ وَ
سُلْطَانِهِ وَ مَزْيَدُ التَّقْوَى يَكُونُ مِنْ أَصْلِ اطِّلَاعِ اللَّهِ عَزَّ
وَ جَلَّ عَلَى سِرِّ الْعَبْدِ بِلُطْفِهِ فَهَذَا أَصْلُ كُلِّ حَقٍّ وَ أَمَّا
الْبَاطِلُ فَهُوَ مَا يَقْطَعُكَ عَنِ اللَّهِ مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ أَيْضاً عِنْدَ
كُلِّ فَرِيقٍ فَاجْتَنِبْ عَنْهُ وَ أَفْرِدْ سِرَّكَ لِلَّهِ تَعَالَى بِلَا
عِلَاقَهٍ قَالَ النَّبِىُّ (ص): أَصْدَقُ كَلِمَهٍ قَالَتْهَا الْعَرَبُ كَلِمَهُ
لَبِيدٍ: أَلَا كُلُّ شَىْءٍ مَا خَلَا اللَّهَ بَاطِلٌ وَ كُلُّ نَعِيمٍ لَا
مَحَالَهَ زَائِلٌ فَالْزَمْ مَا أَجْمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ الصَّفَا وَ الْتُّقَى
مِنْ أُصُولِ الدِّينِ وَ حَقَائِقِ الْيَقِينِ وَ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمِ وَ
لَا تَدْخُلْ فِى اخْتِلَافِ الْخَلْقِ وَ مَقَالاتِهِمْ فَتَصْعُبَ عَلَيْكَ وَ
قَدِ اجْتَمَعَتِ الْأُمَّهُ الْمُخْتَارَهُ بِأَنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ لَيْسَ
كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَ أَنَّهُ عَدْلٌ فِى حُكْمِهِ يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ
يَحْكُمُ ما يُرِيدُ وَ لَا يُقَالُ لَهُ فِى شَىْءٍ مِنْ صُنْعِهِ لِمَ وَ لَا
كَانَ وَ لَا يَكُونُ شَىْءٌ إِلَّا بِمَشِيَّتِهِ وَ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَى مَا
يَشَاءُ صَادِقٌ فِى وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ وَ أَنَّ الْقُرْآنَ كَلَامُهُ وَ
أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّهُ كَانَ قَبْلَ الْكَوْنِ وَ الْمَكَانِ وَ الزَّمَانِ
وَ أَنَّ إِحْدَاثَ الْكَوْنِ وَ الْفَنَاءِ عِنْدَهُ سَوَاءٌ مَا ازْدَادَ
بِإِحْدَاثِهِ عِلْماً وَ لَا يَنْقُصُ بِفِنَائِهِ مُلْكُهُ عَزَّ سُلْطَانُهُ وَ
جَلَّ سُبْحَانُهُ فَمَنْ أَوْرَدَ عَلَيْكَ مَا يَنْقُضُ هَذَا الْأَصْلَ فَلَا
تَقْبَلْهُ وَ جَرِّدْ بَاطِنَكَ لِذَلِكَ تَرَى بَرَكَاتِهِ عَنْ قَرِيبٍ وَ
تَفُوزُ مَعَ الْفَائِزِينَ. (بحارالأنوار، ج 67، باب 56، ص 257) تقوا و پرهيزگارى
داشته باش هر جا كه باشى و از هر قبيله و عشيرهاى كه باشى كه هيچ كس در ارزش و
فضيلت تقوا حرفى ندارد و پرهيزگار در نظر همه محبوب و محترم است و هر خير و خوبى و
رشد و سعادت در تقوا است و ارزش و ارزيابى هر گونه دانش و علمى با تقوا است (اگر
دانش با تقوا همراه نباشد نه تنها مفيد نيست كه زيانبار و ويرانگر است) و قبولى
اطاعت و عبادت به تقوا وابسته است و تقوا از سرچشمه بينش و معرفت به خداوند منشعب
مىشود هر علم و دانش و صنعتى نيازمند به تقوا است و در مفيد بودن بايد از
پشتيبانى تقوا برخوردار باشد و تقوا جز با معرفت صحيح و شناسايى كامل خداوند و
تسليم شدن و كوچك ديدن خود در برابر هيبت و عظمت و سلطنت الهى به هيچ چيز نيازى
ندارد و يگانه عامل ازدياد و تقويت تقوا اطلاع كامل و ايمان انسان است به اين كه
خداوند به تمامى اسرار و نيات و خاطرات بندهاش آگاهى دارد اين چنين تقوايى ريشه و
اساس حق و حقيقت است. و اما باطل به طور كلى هر چه انسان را از خداوند دور كرده و
ارتباطش را از او قطع كند از نظر تمام طبقات مذموم و مورد نكوهش است. بنابراين،
بايد از آن اجتناب كرده و باطن و قلب و نهان خود را در انحصار خداوند نهاد. رسول
خدا (ص) فرمود: راستترين جمله و صحيحترين شعرى كه عرب گفته است شعر لبيد است كه گويد:
هر آنچه غير خداوند و غير ارتباط با خداوند است باطل و پوچ است (خداوند و آنچه
براى خداوند است باقى و پايدار است) و هر نعمت و لذتى كه در دنيا است سرانجام فانى
مىشود آنچه كه اهل تقوا و پاكان بر او اجماع و اتفاق دارند از اصول دين و حقايق و
راه و روش يقين و رضا و تسليم است. اين گونه مطالب را بگير و عمل كن و معتقد باش و
در مسائل جنجالى و اقوال مختلف و گوناگون داخل مشو كه مشكلات اعتقادى و دينى و
وسوسههاى درونى رخ مىدهد و البته امت اسلامى اتفاق دارند بر اين كه خداوند يگانه
و واحد است، نظير و مانندى ندارد و در فرمان و حكمش عادل است، آنچه بخواهد مىكند
و مطابق اراده حكيمانهاش حكم مىكند و بر هر چه اراده كند توانا است و در وعده و
وعيدش صادق است و قرآن سخن او است و او اين سخنان را آفريده و خلق كرده است و پيش
از آفرينش و قبل از مكان و زمان بوده و آفريدن
و
نابود كردن نزد او يكسان است و با آفريدن اشيا چيزى بر علمش افزوده نمىشود و با
نابود كردن آنها از قدرت و ملكش كاسته نمىشود. سلطنتش با عزت است و عظمت و تقدس و
پاكى او از نواقص امكان، برتر از تصور و خيال است. بنا بر اين اگر كسى بخواهد تو
را در اين عقايد متزلزل ساخته و از اين اصول بكاهد نپذير و باطن و اعماق دل خود را
پاك و پاكيزه بدار تا در نتيجه الطاف و بركات زودرس او را احساس كنى و در زمره
رستگاران شوى.
اسم الکتاب : اخلاق فاضل المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 306