responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اخلاق فاضل المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 28

درس دوم‌ [1] دقت در نقل روايات‌

نقل صحيح روايت، يك امر مهم است. اگر قصد طرح آيه يا روايتى را داريم، مى‌بايست دقت كرده تا آن را به اشتباه نقل نكنيم و اين براى ما يك درس است. [2]


[1]. اين درس در يكى جلسات خارج فقه معظم‌له ايراد گرديده است.

[2]. قد سأل أميرالمؤمنين (ع) سائل عن أحاديث البدع و عما فى أيدى الناس من اختلاف الخبر، فقال (ع): إِنَّ فِى أَيْدِى النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهَماً وَ قَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ: مَنْ كَذَبَ عَلَى مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ وَ إِنَّمَا أَتَاكَ بِالْحَدِيثِ أَرْبَعَهُ رِجَالٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ المنافقون: ... الخاطئون: وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) شَيْئاً لَمْ يَحْفَظْهُ عَلَى وَجْهِهِ فَوَهِمَ فِيهِ وَ لَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِباً فَهُوَ فِى يَدَيْهِ وَ يَرْوِيهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَقُولُ: أَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ أَنَّهُ وَهِمَ فِيهِ لَمْ يَقْبَلُوهُ مِنْهُ وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ أَنَّهُ كَذَلِكَ لَرَفَضَهُ اهل الشبهه: ... الصادقون الحافظون: وَ آخَرُ رَابِعٌ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ مُبْغِضٌ لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ وَ تَعْظِيماً لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ لَمْ يَهِمْ بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ فَجَاءَ بِهِ عَلَى مَا سَمِعَهُ لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ وَ حَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ وَ عَرَفَ الْخَاصَّ وَ الْعَامَّ وَ الْمُحْكَمَ وَ الْمُتَشَابِهَ فَوَضَعَ كُلَّ شَىْ‌ءٍ مَوْضِعَهُ وَ قَدْ كَانَ يَكُونُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) الْكَلَامُ لَهُ وَجْهَانِ: فَكَلَامٌ خَاصٌّ وَ كَلَامٌ عَامٌّ، فَيَسْمَعُهُ مَنْ لَا يَعْرِفُ مَا عَنَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِهِ وَ لَا مَا عَنَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَيَحْمِلُهُ السَّامِعُ وَ يُوَجِّهُهُ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَهٍ بِمَعْنَاهُ وَ مَا قُصِدَ بِهِ وَ مَا خَرَجَ مِنْ أَجْلِهِ وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) مَنْ كَانَ يَسْأَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِى‌ءَ الْأَعْرَابِى وَ الطَّارِئُ فَيَسْأَلَهُ حَتَّى‌يَسْمَعُوا وَ كَانَ لَا يَمُرُّ بِى مِنْ ذَلِكَ شَىْ‌ءٌ إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ فَهَذِهِ وُجُوهُ مَا عَلَيْهِ النَّاسُ فِى اخْتِلَافِهِمْ وَ عِلَلِهِمْ فِى رِوَايَاتِهِم. (نهج‌البلاغه، خ 210، ص 432) شخصى از اميرالمؤمنين (ع) نسبت به احاديث بدعت آور و گوناگونى كه ميان مردم رواج داشت پرسيد، حضرت فرمود: احاديثى كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محكم هم متشابه، وبرخى به درستى ضبط گرديده و برخى با ظن و گمان روايت شده است. در روزگار پيامبر (ص) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايشان خطابه اى ايراد كرده و فرمودند: هر كس عمداً به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است.

افرادى كه حديث نقل مى‌كنند چهار دسته‌اند كه پنجمى ندارد:

اول: منافقان نفوذى: ....

دوم: اشتباه كار: كسى كه از پيامبر (ص) و سلّم چيزى را به اشتباه شنيده، امّا سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است و با توهّم چيزى را گرفته، امّا از روى عمد دروغ نمى‌گويد، آنچه در اختيار دارد روايت كرده و به آن عمل مى‌كند و مى‌گويد من آن را از پيامبر (ص) و سلّم شنيده‌ام. اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده و غيرواقعى پنداشته، از او نمى‌پذيرفتند، خودش هم اگر آگاهى مى‌يافت كه اشتباه كرده آن را رها مى‌كرد.

سوّم: ناآگاهانى كه حديث‌شناس نيستند: ....

چهارم: حافظان راست گفتار: آن كس كه نه به خداوند دروغ مى‌بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت مى‌دهد. دروغ را از ترس خداوند و حرمت نگهداشتن از رسول گرامى (ص) دشمن مى‌دارد. در آنچه از پيامبر (ص) شنيده اشتباه نكرده، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است و آنچنان كه شنيده بدون كم و كاست نقل مى‌كند. پس او ناسخ را دانسته و به آن عمل كرده و منسوخ را فهميده و از آن دورى جسته، خاص و عام، محكم و متشابه، را شناخته و هر كدام را در جاى خويش قرار داده است.

گاهى سخنى از رسول خدا (ص) داراى دو معنا بود: سخنى عام و سخنى خاص، كسى آن را مى‌شنيد كه مقصود خداوند و پيامبرش را از آن كلام نمى‌فهميد، پس به معناى دلخواه خود تفسير مى‌كرد و بدون آن كه معناى واقعى آن را بداند كه براى چه هدفى صادر شده و چرا چنين گفته شده است، حفظ و نقل مى‌كرد. همه ياران پيامبر (ص) چنان نبودند كه از او چيزى بپرسند و معناى واقعى آن را درخواست كنند تا آنجا كه عدّه‌اى دوست داشتند عربى بيابانى يا سؤال‌كننده‌اى از آن حضرت چيزى بپرسد و آنان پاسخ آن را بشنوند؛ امّا من هرچه از خاطرم مى‌گذشت مى‌پرسيدم و حفظ مى‌كردم، پس اين است علل اختلاف در نقل حديث و رواياتى كه ميان مردم وجود دارد.

اسم الکتاب : اخلاق فاضل المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 28
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست