responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اخلاق فاضل المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 168

درس بيست و سوّم‌ [1] رابطه معرفت و تقوا

قال أميرالمومنين (ع):

«مَنْ سَكَنَ قَلْبَهُ الْعِلْمُ بِاللَّهِ سَكَنَهُ الْغِنَى عَنْ خَلْقِ اللَّه». [2]

حضرت امير مؤمنان على (ع) در اين روايت، كه ريشه قرآنى دارد مى‌فرمايد: كسى كه قلب خود را ظرف و جايگاه معرفت خداوند متعال كه اساس همه امور است قرار دهد، آرامش پيدا مى‌كند.

(أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب). [3]

خداوند متعال براى تبيين اين معرفت الهى مى‌فرمايد: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون‌) [4] أى ليعرفون؛ [5] يعنى اساس و غايت خلقت، معرفت و شناسايى خداوند


[1]. اين درس در جلسه ششصد و چهل و يكم درس خارج اصول معظم له ايراد گرديده است.

[2]. هر كس علم و معرفت به خداوند در دلش جاى گيرد، در آن قلب، بى‌نيازى از خلق خداوند جاى خواهد گرفت. (غررالحكم، ص 82)

[3]. تنها با ياد خداوند است كه دل‌ها آرامش مى‌يابد. (رعد، آيه 28)

[4]. من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين‌كه مرا عبادت كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند). (ذاريات، آيه 56)

[5]. عَنْ أَبِى عَبْداللَّهِ (ع) قَالَ: لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِى فَضْلِ مَعْرِفَهِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلَى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَهِ الْحَيَاهِ الدُّنْيَا وَ نَعِيمِهَا وَ كَانَتْ دُنْيَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا يَطَئُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ وَ لَنُعِّمُوا بِمَعْرِفَهِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ تَلَذَّذُوا بِهَا تَلَذُّذَ مَنْ لَمْ يَزَلْ فِى رَوْضَاتِ الْجِنَانِ مَعَ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ إِنَّ مَعْرِفَهَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ آنِسٌ مِنْ كُلِّ وَحْشَهٍ وَ صَاحِبٌ مِنْ كُلِّ وَحْدَهٍ وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَهٍ وَ قُوَّهٌ مِنْ كُلِّ ضَعْفٍ وَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سُقْمٍ ثُمَّ قَالَ (ع): وَ قَدْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَوْمٌ يُقْتَلُونَ وَ يُحْرَقُونَ وَ يُنْشَرُونَ بِالْمَنَاشِيرِ وَ تَضِيقُ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِرُحْبِهَا فَمَا يَرُدُّهُمْ عَمَّا هُمْ عَلَيْهِ شَىْ‌ءٌ مِمَّا هُمْ فِيهِ مِنْ غَيْرِ تِرَهٍ وَتَرُوا مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِمْ وَ لَا أَذًى بَلْ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ دَرَجَاتِهِمْ وَ اصْبِرُوا عَلَى نَوَائِبِ دَهْرِكُمْ تُدْرِكُوا سَعْيَهُم. (كافى، ج 8، ص 231) اگر مردم مى‌دانستند در معرفت و شناخت خداوند چه فضيلتى نهفته است هرگز به رونق زندگى دنيا و نعمتهاى دنيوى كه خداوند به دشمنان خود داده نظر نمى‌كردند و دنياى دشمنان در نگاه ايشان زبون‌تر از چيزى بود كه اينان زير پاى خود لگد مى‌كنند. اين مردم به معرفت و شناخت خداى عزّ و جلّ بهره‌مند هستند و به آن شادكام مى‌باشند مانند شادكامى كسانى كه هميشه در باغهاى بهشت با اولياى خداى متعال به سر مى‌برند. بدرستى‌كه شناخت خداى عزّ و جلّ، انيس هر وحشت، و يار و همدم هر گونه تنهايى و روشنايى بخش هر ظلمتى و نيرو رسان هر ناتوان و درمان هر دردى است، سپس فرمود: همانا پيش از شما مردمى بودند كه كشته شده و به آتش كشيده مى‌شدند و با ارّه تكه تكه شده و زمين با تمام پهناورى‌اش بر ايشان تنگ مى‌شد و تمام اين شرايط آنان را از باورى كه داشتند بر نمى‌گرداند و كسانى كه بر سر آن مؤمنان چنين بلاهايى مى‌آوردند به سبب مطالبه خون يا آزارى كه از آنان مى‌ديدند نبود، بلكه تنها از آن جهت از ايشان انتقام مى‌كشيدند كه به خداوند ايمان داشتند. پس، از پروردگارتان درجات ايشان را طلب كنيد و بر ناگواريهاى روزگار خود شكيبا باشيد تا به پيامدهاى تلاش آنان دست يابيد.

قَالَ ابْنِ عَبَّاسٍ: جَاءَ أَعْرَابِى إِلَى النَّبِى (ص) فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! عَلِّمْنِى مِنْ غَرَائِبِ الْعِلْمِ. قَالَ: مَا صَنَعْتَ فِى رَأْسِ الْعِلْمِ حَتَّى تَسْأَلَ عَنْ غَرَائِبِهِ؟ قَالَ الْأَعْرَابِىُّ: وَ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: مَعْرِفَهُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ. فَقَالَ الْأَعْرَابِىُّ: مَا مَعْرِفَهُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ؟ قَالَ: أَنْ تَعْرِفَهُ بِلَا مِثْلٍ وَ لَا شِبْهٍ وَ لَا نِدٍّ وَ أَنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ أَوَّلٌ آخِرٌ لَا كُفْوَ لَهُ وَ لَا نَظِيرَ لَهُ فَذَلِكَ حَقُّ مَعْرِفَتِه. (التوحيد للصدوق، باب 40، ص 285)

از ابن عباس نقل شده كه يكى از اعراب خدمت رسول اكرم (ص) رسيد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! از نوادر علم چيزى به من بياموز، حضرت فرمود: از اصل علم چه فرا گرفته‌اى كه اكنون از نوادر آن مى‌پرسى؟ اعرابى پرسيد: اصل علم چيست؟ رسول اكرم فرمود: معرفت خداوند و شناختن صفات او. مرد عرب پرسيد: معرفت واقعى و حقيقى خداوند چيست؟ فرمود: شناخت واقعى خداوند اين است كه براى او مانند و همتايى معتقد نباشى و اين‌كه خداوند يكى است و شريكى ندارد، براى او ابتدا و پايانى نيست، در ظاهر و باطن وجود دارد، مانند و همتايى ندارد، هر كس خداوند را اينچنين بشناسد خداوند را به حقيقت شناخته است.

يا رب سببى كه آب حسرت نخورم در جام هوا شراب غفلت نخورم‌

از نعمت معرفت غنى ساز مرا تا نان خسان به زهر منت نخورم‌

يك لحظه اگر نفس تو محكوم شود علم همه انبيات معلوم شود

آن‌صورت غيبى كه جهان طالب اوست در آينه فهم تومفهوم شود

اسم الکتاب : اخلاق فاضل المؤلف : فاضل لنكرانى، محمد    الجزء : 1  صفحة : 168
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست