حيض: قاعدگى، عادت ماهيانه زنان.
حين عروض شك: وقت پديد آمدن شك.
(خ)
خارق العاده: غير طبيعى.
خالى از قوت نيست: معتبر است، فتوا اين است (مگر در ضمن كلام قرينهاى بر غير اين معنى ديده شود).
خالى از وجه نيست: فتوا اين است (مگر در ضمن كلام قرينهاى بر غير اين معنى مشاهده شود).
خبره: كارشناس
خبيث: پليد، زشت.
خسارت: زيان، ضرر.
خصوصيات: ويژگىها
خمس: يك پنجم، بيست درصد پسانداز ساليانه و غيره كه بايد به مجتهد جامع الشرائط و مرجع تقليد پرداخت شود.
خوارج: كسانى كه عليه امام معصوم عليهم السلام قيام مسلحانه نمايند مثل خوارج نهروان.
خوف: ترس، هراس، واهمه
خون جهنده: يعنى حيوانى كه وقتى رگ آن را ببرند خون از آن جستن مىكند.
خيار: اختيار بر هم زدن معامله كه در يازده مورد طرفين معامله يا يكى از آنها مىتوانند معامله را بر هم زنند.
(د)
دائمه: زنى كه طى عقد دائم به همسرى مردى درآمده باشد.
دُبُر: پشت؛ مقعد.
دعوى: دادخواهى.