بدعت: نوآورى؛ اعمال سليقه شخصى در احكام الهى.
برات: اوراق مخصوصى است كه بدهكاران بابت بدهى خودشان آن را امضا مىنمايند و در عرف تجار يكى از اسناد معتبر تجارى است.
برائت ذمه: در موارد شك، مكلف بايستى عمل را به گونهاى انجام دهد كه يقين پيدا كند تكليف خود را انجام داده است.
بسط: گسترش؛ تفسير نمودن، فراخ كردن
بعيد است: دور از ذهن است؛ فتوا بر آن منطبق نيست.
بعيد نيست: فتوا اين است (مگر قرينهاى بر خلاف آن در كلام پيدا شود).
بلاد كبيره: شهرهاى بزرگ خارق العاده
بلوغ: ظهور يكى از علائم سهگانه در انسان كه موجب بالغ شدن است؛ رسيدن به سن تكليف.
بيع مثل به مثل: خريدوفروش دو شىء هم جنس به صورت پايا پاى، مانند گندم با گندم.
به نحو متعارف: به صورت معمول.
بهيمه: حيوان چهار پا.
(ت)
تبعيت: پيروى كردن؛ پاك گشتن چيز نجس به تبع پاك شدن چيز نجس ديگر مانند پاكى ظرفى كه در آن انگور جوشيده است، پس از آن كه دو سوم آب انگور تبخير شده باشد.
تجافى: نيمخيز نشستن؛ مأمومى كه به ركعت اول نماز جماعت نرسيده، هنگام تشهد خواندن امام به حالت نيمخيز مىنشيند.
تحت الحنك: زير چانه، آن قسمت از عمامه كه زير گلو آويخته مىشود.
تخلص از نزول و ربا: رهايى از رباخوارى.
تخلى: تخليه كردن؛ بول و غائط كردن.
تخميس: خارج كردن خمس مال؛ خمس مال را تأديه كردن.
تذكيه شده: حيوانى كه با رعايت موازين شرع ذبح و يا صيد شده باشد.