اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 500
منحصر
به مرگ نيست؛ بلكه شامل ترس هر چيزى مىگردد كه به سبب تازيانه پيدا شود؛ خواه مرگ
باشد، يا سرايت و شدّت مرض و مانند آن. و اصلًا در كلمات فقها كلمهى مرگ وقتل
نيست؛ بلكه «خوفاً من السراية» و مانند آن مطرح است.
فرع
دوم: كيفيّت اجراى حدّ تعجيلى بر مريض
اگر
مجرم مبتلا به مرضى است كه اميد بهبودى آن نمىرود، مانند سرطان در اين زمان و يا
سل در زمانهاى گذشته، و يا حاكم مصلحت را در تعجيل حدّ مىبيند هرچند كسالت مريض
به گونهاى باشد كه با گذشت زمان برطرف شود، مىفرمايند: «ضربهم بالضغث»؛ يعنى به
يك دسته و قبضهاى كه مشتمل بر عدد حدّ (صد تازيانه و يا صد شاخهى درخت خرما و يا
هر درخت ديگرى) باشد، يك مرتبه بر آن زن مستحاضه، يا فرد مريض و يا صاحب قروح
مىزنند. لازم نيست هر صد تازيانه يا شاخهى درخت با بدن او تماس پيدا كند، همين
كه با چنين مجموعهاى ضرب واقع شود، كافى است.
دليل
بر اين مطلب، رواياتى است كه در اين مورد رسيده است؛ كه البته بايد دلالت آنها و
كيفيّت جمع بين اين دسته از روايات و رواياتى كه به تأخير حدّ تا بهبودى حكم
مىكرد، ملاحظه شود.
1-
وعن عليّ، عن محمّد بن عيسى، عن يونس، عن أبان بن عثمان، عن أبي العباس، عن أبي
عبداللَّه عليه السلام، قال: اتي رسول اللَّه صلى الله عليه و آله برجل دميم قصير
قد سقى بطنه وقد درّت عروق بطنه، قد فجر بامرأة.
فقالت
المرأة: ما علمت به إلّاوقد دخل عليّ، فقال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله:
أزنيت؟
فقال
له: نعم، ولم يكن احصن؛ فصعد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله بصره و خفضه ثمّ دعا
بعذق فعدّه مائة، ثمّ ضربه بشماريخه. [1]
فقه
الحديث: در اين صحيحه ابو العباس مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
مرد زناكار كوتاه قدّى را نزد رسولاللَّه صلى الله عليه و آله آوردند كه خونريزى
داشت، شكمش آب آورده و
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 321، باب 13 از
ابواب مقدّمات حدود، ح 5.
اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 500