فقه
الحديث: ابومريم از امام باقر عليه السلام نقل مىكند: زنى نزد اميرمؤمنان
عليه السلام آمده به زنا اعتراف كرد. آن حضرت از او صورت برگردانيد. زن مقابل او
آمده، دوباره اعتراف كرده و امام عليه السلام از او صورت برگردانيد؛ او اعتراف و
اقرار خود را تكرار كرد تا چهار مرتبه كامل شد.
اميرمؤمنان
عليه السلام دستور داد او را زندانى كنند و انتظار كشيد تا وضع حمل كند؛ سپس دستور
داد گودالى در رحبهى كوفه كنده و مقدّمات رجم او را فراهم آوردند و او را رجم
كردند.
اين
روايت هيچ دلالتى بر تأخير حدّ تا پايان رضاع ندارد؛ بلكه پس از وضع حمل فرمان به
رجم داده است.
در
توجيه اين روايت، چارهاى نيست از اينكه به قرينهى روايات ديگر بگوييم: كافلى
براى طفل او پيدا شده تا بچّه را از نظر شيردهى اداره و نگهدارى كند؛ از اين رو،
حضرت به رجم دستور داده است؛ يا اين روايت، حكمى در يك واقعهى خصوصى بوده است، و
ما توجيه آن را نمىدانيم. به هر حال، روايت ابومريم نمىتواند در برابر آن روايات
نقشى داشته و سبب تزلزل ما شود تا به رجم و اعدام مادر حكم كنيم، هر چند بچّه بدون
سرپرست باقى بماند.
دليل
تأخير حدّ تازيانه تا پايان دوران شيردهى
مطالبى
كه تاكنون به عنوان دليل بر تأخير حدّ گفتيم، مربوط به حدّ رجم بوده، و روايات بر
آن تصريح داشت؛ امّا در مورد تازيانه هيچ روايتى نداريم؛ لذا، بايد حكم آن را از
روى قاعده بدست آوريم. آيهى شريفهى وَلَا تَزِرُ
وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[2] بر اين مطلب دلالت دارد؛ زيرا، اگر اجراى تازيانه ضربهاى به شيردهى
يا شير بچّه وارد نمىكند، وجهى براى تأخير حدّ نيست؛ امّا اگر در كيفيّت شيردهى
تأثير دارد، به مقتضاى آيه، تازيانه را بايد تأخير انداخت.
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 380، باب 16 از
ابواب حدّ زنا، ح 5.