اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 448
روايات
دالّ بر حكم
رواياتى
كه در نوع سوم از حدّ زنا (تازيانه) مطرح كرديم، دلالتش بر ثبوت تازيانه و تبعيد
در مورد زانى مملّك تمام بود؛ ولى هيچيك از آنها اشارهاى به «جزّ» و سرتراشيدن
نداشت. ليكن دو روايت در اين مورد رسيده است كه بايد به بررسى آنها بپردازيم.
1-
محمّد بن الحسن بإسناده عن محمّد بن عليّ بن محبوب، عن أحمد، عن عليّ بن الحكم، عن
سيف بن عميرة، عن حنّان، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه عليه السلام وأنا أسمع، عن
البكر يفجر وقد تزوّج ففجر قبل أن يدخل بأهله؟ فقال: يضرب مائة ويجزّ شعره وينفى
من المصر حولًا ويفرّق بينه وبين أهله. [1]
فقه
الحديث: سند اين روايت خوب است. حنّان مىگويد: مردى از امام صادق عليه
السلام پرسيد: بكرى كه ازدواج كرده و قبل از دخول به اهلش، مرتكب زنا شده است،
حكمش چيست؟
امام
صادق عليه السلام در جواب فرمود: به او صد تازيانه زده مىشود، موى او را مىچينند
و يك سال او را تبعيد كرده، بين او و همسرش نيز تفرقه و جدايى مىاندازند.
مراد
از تفرقه بين او و همسرش چيست؟ دو احتمال در اينجا وجود دارد:
1-
اجازه ندهند همسرش را به دنبال خود ببرد، تا از اينجهت در رنج باشد.
2-
او را وادار به طلاق كنند؛ زيرا، مردى كه ازدواج كرده و راه براى او باز بوده، و
در عين حال مرتكب زنا شده است، معلوم مىشود مرد خوبى نيست. از اينرو، بين او و
همسرش جدايى انداخته مىشود تا شوهر خوبى براى خود انتخاب كند. به نظر ما، احتمال
دوم اقرب است؛ يعنى مراد از تفرقه را طلاق بگيريم، نه جدايى بين آنان در مدّت يك
سال؛ هر چند فقيهى به آن فتوا نداده است. در آينده اين مطلب را بررسى خواهيم كرد.
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 359، باب 7 از ابواب
حدّ زنا، ح 7.
اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 448