اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 226
اقلّ
آن را ده تازيانه و اكثرش را نود و نه تازيانه گفتهاند. به برخى از فقها نيز نسبت
دادهاند كه حدّاقل را سى تازيانه و حدّاكثر را نود و نه تازيانه دانستهاند، هر
چند قائلش مشخّص نيست.
روش
ما در اين بحث، بررسى روايات و كيفيّت جمع بين آنها و طرح نظر مشهور است. روايات
وارد در اين فرع دو نوع است: يك دسته دلالت بر صد تازيانه دارد، و ظاهر گروه دوم
نود و نه تازيانه است.
روايات
دستهى اوّل
1-
محمّد بن يعقوب، عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه و عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن
محمّد بن عيسى جميعاً، عن إبن أبي عمير، عن حمّاد، عن الحلبي، عن أبي عبداللَّه
عليه السلام، قال: حدّ الجلد أن يوجدا في لحاف واحد.
والرجلان
يجلدان إذا وجدا في لحاف واحد الحدّ، والمرأتان تجلدان إذا اخذتا في لحاف واحد
الحدّ. [2] فقه الحديث: اين روايت صحيحه بوده و عبارت اوّل آن به بحث ما مربوط است.
امام
عليه السلام فرمود: «حدّ الجلد أن يوجدا...»؛ از عبارت استفاده مىشود امام عليه
السلام حكم زن و مرد اجنبى را بيان مىكنند؛ زيرا تازيانه در مورد زنا است و زنا
بين زن و مرد بيگانه واقع مىشود.
علاوه
بر آن، صد تازيانه را نيز دلالت دارد؛ زيرا، اضافهى «حدّ» به «الجلد»، اضافهى
بيانيّه است؛ يعنى حدّى كه عبارت از تازيانه است، در جايى جارى است كه مرد و زنى
زير يك لحاف ديده شوند. اين مورد، فردِ خفىّ زنا است، فرد آشكار آنجايى است
كهديده شود، مواقعه و نزديكى كرده باشند و به تعبير بعضى از روايات «كالميل في
المكحلة» [1] باشد.