اسم الکتاب : آئين كيفرى اسلام المؤلف : ترابى شهرضايى، اكبر الجزء : 1 صفحة : 134
امام
عليه السلام فرمود: چه زمانى لباس را پوشيدى، بعد از تلبيه و احرام يا قبل از آن؟
گفت:
قبل
از آن، و با همين پيراهن محرم شدم. امام عليه السلام فرمود: از طرفِ سر پيراهن را
بيرون بياور؛ بر تو كفّاره واجب نيست؛ و در سال آينده نيز حجّ بر تو واجب نيست. هر
شخصى كه كارى را از روى جهالت و نادانى انجام دهد، بر او چيزى نيست. امام عليه
السلام پس از آن دستور مىدهد وى اعمال عمره و حجّ را انجام دهد.
آنچه
امام عليه السلام فرمود: «أيّ رجل ركب أمراً بجهالة فلا شيء عليه» اطلاق دارد و
اختصاص به باب حجّ ندارد؛ در باب حجّ، «لا شيء عليه» يعنى حجّش باطل نيست و
كفّاره به عهدهى او نمىآيد؛ اين مطلب در باب حدود نيز جارى است. جهالت نيز معناى
عامّى دارد و شامل شبهات موضوعيّه و حكميّه مىشود.
نكتهى
روايت: معناى عبارت «لم أسأل أحداً عن شيء» كه در روايت آمده، چيست؟
آيا
مىتوانسته سؤال كند ولى امتناع كرده، يا راهى براى سؤال نداشته است؟ به نظر
مىرسد با اينكه بيشتر مردم آن زمان گرفتار علماى اهل تسنّن بودند، راه آنان راه
واقعى نبوده است؛ بنابراين، معناى جمله اين است كه راه سؤال از آن كسى كه احكام
واقعى را نشان بدهد و روشن كند، بسته بوده است. و اين توجيه، با جواب امام عليه
السلام نيز تطبيق مىكند.
مقام
دوم: معناى شبهه و مصاديق آن
در
گذشته، اشارهى مختصرى به معناى شبهه كرديم؛ و اكنون به تفصيل دربارهى آن بحث
مىكنيم. در تعريف شبهه، سه احتمال و بلكه سه قول مطرح شده است.
قول
اوّل: صاحب رياض رحمه الله در تعريف شبهه گفته: «ما أوجب ظنّ الإباحة»؛ [1] چيزى كه موجب مىشود فاعل ظنّ به
اباحه پيدا كند؛ يعنى: هشتاد درصد حلّيت عمل را تصوّر كند.
برخى
در توجيه اين كلام گفتهاند: مراد از ظنّ، قطع است؛ ليكن چون قطعى است برخلاف
واقع، از آن تعبير به ظنّ شده است. اين تأويل با كلام بعضى از فقها سازگار نيست كه
ظنّ را نه در مقابل يقين، بلكه به معنايى كه شامل يقين هم بشود، گرفته و عبارت را
بر ظاهرش باقى گذاشتهاند. از اينرو، گروهى بر آنان اشكال كردهاند كه اگر مراد
از ظنّ، ظنّ