خود نشان مىداده است. از اين جهت، نيروى انتظامى به جرم
ولگردى و رفتار خلاف عفت عمومى او را دستگير كرده است. در واقع، ما الان براى
گرفتن گواهى پزشك مراجعه كردهايم تا براى قاضى ثابت كنيم كه او مرد نيست، بلكه زن
است، تا در نهايت بتوانيم او را از زندان آزاد كنيم.
مورد پنجم: در
گوشهاى از سالن انتظار، مادرى پير نشسته بود كه آثار غم و اندوه از چهرهاش
نمايان بود. در كنار او فرد جوانى با موهاى بلند، ريش و سبيل تراشيده كه حدوداً 25
سال داشت، نشسته بود. وى حدود سه هفته قبل، عمل جراحى تغيير جنسيت را انجام داده
بود. در وضعيت جديد و از نظر ظاهر نمىتوان تشخيص داد كه زن است يا مرد! ولى شباهت
زيادى به زن داشت. نام فعلى او آيدين است و از نام قبلى او كه پسر بوده، چيزى به
دست نياوردم. وى فعلًا دانشجو است و از اينكه تغيير جنسيت داده خوشحال بود. او
مىگفت: براى اين كار، يعنى تغيير جنسيت، پدر و مادرم رضايت دادهاند و از نظر
اجتماعى مشكل نخواهم داشت.
مورد ششم:
پسرى را ديدم كه حدود 22 سال سن داشت. ريش و سبيل خود را تراشيده و موهاى سرش را
بلند كرده بود. يكى از ويژگىهاى او اين بود كه همانند زنان داراى سينه بود. دليل
اين امر، استفاده از هورمونهاى زنانه قبل از عمل جراحى است. از او خواستم كه
كنارم بيايد تا باب گفت و گو را باز كنيم. با خوشرويى پذيرفت كه خلاصه آن را در
زير مىآوريم:
پرسيدم: شغل شما چيست؟
گفت: من دانشجوى دانشگاه آزاد تهران هستم.
- براى چه به مطب تغيير جنسيت مراجعه كردهايد؟
- براى تغيير جنسيت، و تبديل شدن به زن مراجعه كردهام.
- در حال حاضر، روند كار شما چگونه است؟
- پس از چند سال تلاش و پىگيرى موفق شدم موافقت پزشكى
قانونى را به دست آورم.