البته فقيهان شيعه و فقيهان اهل سنت در بحث جواز تغيير
جنسيتِ افراد خنثى اشتراك نظر دارند، امّا توجه به اين نكته ضرورى است عدهاى از
آنان به وجوب تغيير جنسيت خنثىها معتقدند [1].
[2] به عبارت ديگر، هرگاه انجام واجبات شرعى و ترك
محرمات در مورد شخص خنثى وابسته به تغيير جنسيت و تعيين جنسيتِ واحد است و وى
داراى تمكن مالى و جسمى باشد، واجب است تغيير جنسيت دهد.
برخى از اهل سنت براى جواز تغيير جنسيت در افراد خنثى،
دليلهاى زير را بيان داشتهاند:
1. خنثىها بيمار هستند و ادله جواز معالجه و درمان اجازه
مىدهد كه پزشك جراح به عمل جراحى خنثىها مبادرت ورزند.
2. اين نوع عمل، تغيير خلق الله نيست؛ چون براى اين عمل
حاجت و ضرورت وجود دارد. پس عمل جراحى تغيير جنسيت در مورد خنثىها، استثنايى بر
حرمت تغيير خلق الله است.
3. اينكه خنثىها بر وضعيت فعلى خويش صبر نمايند و از عمل
جراحى تغيير جنسيت خوددارى ورزند، ضرر زياد و مشقت فراوانى به دنبال دارد كه شريعت
اسلام خواهان دفع ضرر و تحصيل يسر (آسانى) است.
4. در اين نوع عمل جراحى تدليس، تزوير و فريبكارى وجود
ندارد؛ چون هدف از اين نوع عمل جراحى، بازگشت به خلقت اصلى است. پس از نظر شرعى
مجاز به تغيير جنسيت است.
[3]
گفتار دوم: نظرات فقيهان شيعه در تغيير جنسيت افراد خنثى
بر خلاف اهل سنت، فقيهان شيعه به طور مبسوط، تغيير جنسيت در
افراد خنثى را
[1]. مانند: ميرزا
جواد تبريزى، در استفتاى شفاهى نگارنده از ايشان؛ مكارم شيرازى، رسالة استفتائات،
ج 1، ص 471- 472، و گنجينه آراى فقهى قضايى، پاسخ سؤال 5868؛ منتظرى؛ رساله
استفتاءآت، ج 2، ص 408.
[2]. مانند طنطاوى،
مفتى مصر، ر. ك: على رضا باريكلو، «وضعيت تغيير جنسيت»، مجله انديشههاى حقوقى، ش
5 (82)، ص 75.
[3]. محمد خالد
منصور، الاحكام الطبية المتعلقة بالنساء فى الفقه الاسلامى، ص 207.