است؛
چه، وقتى شك كنيم كه آيا بر زن لازم است كه فرج را از نطفه غير نيز حفظ كند، اگر
به عموم آيه تمسّك كنيم، تمسّك به عام در شبهه مصداقيّه لازم مىآيد، كه در علم
اصول فقه بطلان آن اثبات شده است.
وجه
چهارم: باز هم بر فرض كه از آيه شريفه عموم حفظ را استظهار كنيم، به قرينه
سياق آيه و فقره قبل از آن، كه مىفرمايد:
«قُلْ لِلْمُؤمِنات يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنّ»
مىفهميم كه آيه شريفه ظهور دارد در حفظ فرج از غير، يعنى در رابطه با غير بايد
حفظ فرج كند و اين حفظ، نسبت به نگاه غير و مقاربت نامشروعِ غير عموميّت دارد.
امّا در جايى كه خود زن نسبت به فرج خود كارى انجام دهد، آيه ساكت از آن است.
مثلًا خود زن نطفهاى كه براى مرد اجنبى است را در فرج خود داخل كند، ظاهر آيه
شامل آن نمىشود.
وجه
پنجم: در برخى از رواياتى كه در تفسير اين آيه شريفه وارد شده است، امام
عليه السلام مقصود از فرج را در اين آيه مشخص كرده و فرموده در هر كجاى قرآن كه
كلمه فرج آمده باشد، مقصود زنا است، جز اين آيه، كه در آن مقصود نگاه كردن است. در
اين صورت، اين آيه شريفه، به اولويّت قطعيّه، زنا را نيز بر زن حرام مىداند، امّا
مقام ما معلوم نيست از مصاديق آيه باشد.
براى
بررسى هر چه بيشتر اين مطلب روايات وارد شده در تفسير اين آيه شريفه را مورد بررسى
قرار مىدهيم.
اين
روايات در سه موضع آمده است.
روايت
نخست: مرسله شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه.
وَسُئِلَ
الصَّادِقُ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُلْ
لِلْمُؤْمِنِينَ