در
اين فرض ميل باطنى زن و مرد آن است كه فرزند داشته باشند، امّا در نبودن فرزند نيز
زندگى آنها خوب است و مىتوانند مانند ديگر افراد، عمرى با هم زندگى كنند و مشكلى
نداشته باشند. البتّه اين افراد نسبت به داشتن فرزند بى ميل نيستند، ولى هيچ گونه
اضطرارى در كار نيست، بلكه در انجام تلقيح و فرزند دار شدن، صرف معالجه در بين
است.
در
اين صورت، آيا از نظر شرعى اين زن و شوهر مىتوانند به ملاك معالجه، نه به ملاك
اضطرار و ضرورت، تلقيح مصنوعى انجام دهند، ولو منجر به تماس و نگاه نامحرم شود؟
اين
مانند جايى است كه زنى بينى بزرگى دارد و مىخواهد آن را كوچك كند، اضطرارى هم در
كار نيست و اين كار را فقط براى زيبايى مىخواهد انجام دهد، چنان كه امروزه اين
موضوع بسيار رايج و شايع است، آيا زن مىتواند تا اندازهاى كه به حد اضطرار
نرسيده و صرف معالجه است خود را در اختيار طبيب مرد قرار دهد؟ آن هم معالجه چيزى كه
ضرورى نيست؟ البتّه ممكن است بگوييم مجرد زيبايى حتى عنوان معالجه را نيز ندارد،
بلكه معالجه در موارد عيب يا درد و نقص مطرح مىشود.
بعضى
از معالجهها عنوان ضرورى دارد، مثلًا زنى ناراحتى قلبى دارد و دكتر مرد و زن هم
وجود دارند، امّا اعتمادش به دكتر مرد بيشتر از زن است، همين كافى است كه به دكتر
مرد معالجه كند.
امّا
در جايى كه اضطرارى نيست و ملاك، مجرّد معالجه است، آيا مىتوان از ادلّه استفاده
كرد كه اين زن مىتواند خود را در اختيار دكتر اجنبى قرار دهد تا نطفه شوهر او را
در رحم او قرار دهد و مستلزم نظر و لمس هم باشد؟