بگو خدا آفريدگار همه چيز است و اوست يگانه و قدرتمند.
بنابراين در آفرينش گرى خدا و انحصار خالقيت به او جاى بحث و گفت وگو نيست. ولى سخن در معناى حصر خالقيت به خداست و به تعبير ديگر، كدام خالقيت از شئون خداست، توضيح آن كه: براى خالقيت دو نوع تفسير است:
1. خالقيت مستقل كه از وجود او بجوشد و بدون استمداد از كسى و مقامى بيافريند.
2. خالقيت غير مستقل و تبعى و ظلّى كه در پرتو قدرتى كه خدا به غير خود داده آفرينش گرى كند.
آنچه كه در شأن خداست همان خالقيت به معناى نخست است كه عقل و نقل آن را از آن او مى داند.
و اما آفرينش گرى به معناى دوم كه بنده اى در ظل اراده و قدرت خدا و در پرتو قدرت افاضه شده كارى را انجام دهد، اين نوع خالقيت، شايسته خدا نيست و فقط در شأن بندگان اوست.
اشعرى ميان دو تفسير از خالقيت فرقى قائل نشده، لذا هر نوع خالقيت را از آن خدا دانسته و بشر را به عنوان تجلّى گاه فعل خدا معرفى كرده است، اگر او از معناى دوم آگاه بود تصديق مى كرد كه