responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 62

ـ از اين درخواست بگذر.

ـ بيا از جنگ صرف نظر كن و از اين جا برگرد و كار محمد(صلى الله عليه وآله) را به ديگران واگذار. اگر او راستگو باشد، تو سعادتمندترين فرد بهوسيله او خواهى بود و اگر غير از اين باشد مقصود تو بدون جنگ حاصل مى شود.

ـ زنان قريش هرگز از چنين كارى سخن نخواهند گفت. من نذر كرده ام كه تا انتقام خود را از محمد نگيرم برسرم روغن نمالم.

ـ پس براى جنگ از اسب پياده شو.

ـ گمان نمى كردم هيچ عربى چنين تقاضايى از من بكند. من دوست ندارم تو به دست من كشته شوى، زيرا پدرت دوست من بود. برگرد، توجوانى!

ـ ولى من دوست دارم تو را بكشم!

عمرو از گفتار على(عليه السلام) خشمگين شد و با غرور از اسب پياده شد و اسب خود را پى كرد و به طرف حضرت حمله برد. جنگ سختى در گرفت و دو جنگاور باهم درگير شدند. عمرو در يك فرصت مناسب ضربت سختى بر سر على(عليه السلام)فرود آورد. على(عليه السلام)ضربت او را با سپر دفع كرد، ولى سپر دونيم گشت و سر آن حضرت زخمى شد، در همين لحظه على(عليه السلام) فرصت را غنيمت شمرده ضربتى محكم بر او فرود آورد و او را نقـش زمين ساخت. گرد و غبار ميدان جنگ مانع از آن بود كه دو سپاه نتيجه مبارزه را از نزديك ببينند. ناگهان صداى تكبير على(عليه السلام) بلند شد. غريو شادى از سپاه اسلام برخاست و همگان فهميدند كه على(عليه السلام)، قهرمان بزرگ عرب را كشته است. [1]

كشته شدن عمرو سبب شد كه آن چهار نفر جنگاور ديگر كه همراه عمرو از خندق عبور كرده و منتظر نتيجه مبارزه على و عمرو بودند، پابه فرار بگذارند! سه نفر از آنان توانستند از خندق به سوى لشگرگاه خود بگذرند، ولى يكى از آنان به نام «نوفل» هنگام فرار، با اسب خود در خندق افتاد و على(عليه السلام) وارد خندق شد و


[1] محمدبن عمربن واقدى، المغازى، تصحيح: مارسدنس جونز، ج2، ص471.
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 62
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست