responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 473

يكى از آن ها چنين بوده است:

يك سال هارون تعدادى لباس به عنوان خلعت به على بخشيد كه در ميان آن ها يك لباس خز مشكى رنگ زربفت از نوع لباس ويژه خلفا به چشم مى خورد. على اكثر آن لباس ها را كه لباس گرانقيمت زربفت نيز جزء آن ها بود، به امام كاظم(عليه السلام) اهدا كرد و همراه لباس ها اموالى را نيز كه قبلاً طبق معمول به عنوان «خمس» آماده كرده بود، به محضر امام فرستاد.

حضرت همه امـوال و لباس ها را پذيرفت، ولى آن يك لباس مخصوص را پس فرستاد، و طى نامه اى نوشت: اين لباس را نگه دار و از دست مده، زيرا در حادثه اى كه برايت پيش مى آيد به دردت مى خورد.

على بن يقطين از راز رد آن لباس آگاه نشد، ولى آن را حفظ كرد. اتفاقاً روزى وى يكى از خدمت گزاران خاص خود را به علت كوتاهى در انجام وظيفه، تنبيه و از كار بركنار كرد. آن شخص كه از ارتباط على با امام كاظم(عليه السلام) و اموال و هدايايى كه او براى حضرت مى فرستاد، آگاهى داشت، از على نزد هارون سعايت كرد و گفت: او معتقـد بـه امامت موسى بـن جعفر است و هر ساله خمس اموال خود را براى او مى فرستد.

آن گاه داستان لباس ها را گواه آورد و گفت: لباس مخصوصى را كه خليفه در فلان تاريخ به او اهدا كرده بود، به موسى بن جعفر داده است. هارون از شنيدن اين خبر سخت خشمگين شد و گفت: حقيقت جريان را بايد به دست بياورم و اگر ادعاى تو راست باشد خون او را خواهم ريخت. آن گاه بلافاصله على را احضار كرد و از آن لباس پرسش نمود. وى گفت: آن را در يك بقچه گذاشته ام و اكنون محفوظ است.

هارون گفت: فوراً آن را بياور!

پسر يقطين فورا يكى از خدمت گزاران خود را فرستاد و گفت: به فلان اطاق خانه ما برو و كليد آن را از صندوق دار بگير و در اطاق را باز كن و سپس در فلان

اسم الکتاب : سيره پيشوايان المؤلف : پيشوايى، مهدى    الجزء : 1  صفحة : 473
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست