هرفردى از نظر طرز تفكر و صفات اخلاقى، وضع مشخصى دارد، و خصوصيـات اخلاقى و رفتار او، مثل قيافه خاص وى، از يك شخصيت معين حكايت مى كند، ولـى بعضى از افراد، در اثـر نارسايـى هاى تربيتى يا عوامـل ديگر، داراى يك نوع تضاد روحى و ناهماهنگى در شخصيت و زيربناى فكرى هستند. اين افراد، از نظر منش و شخصيت، داراى يك شخصيت نيستند، بلكه دوشخصيتى و حتى گاه، چنـد شخصيتى هستند و بـه همين دليل اعمال و رفتار متضادى از آنان سر مى زند كه گاه موجب شگفت مى گردد.
گرچه در بدو نظر، قبول چنين تضادى قدرى دشوار است، ولى با توجه به خصوصيات بشر روشن مى گردد كه نه تنها چنين چيزى ممكن است، بلكه بسيارى از افراد گرفتار آن هستند.
امروز در كتب روانشناسى مى خوانيم كه: «... بشر به سهولت ممكن است دستخوش احساسات دروغيـن و هوس هاى ناپايـدار و آتشـين خودگردد. يعنى