responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 96

طريق تعديه: و چون خواهند كه فعل لازم را متعدّى نمايند، لفظ «اندن» يا «انيدن» به آخر امر حاضر آن، ملحق نمايند: «رساندن» و «رسانيدن»; و از آن رو كه كثرت لفظ از يك مادّه، كثرت معنى را مشعر است، «انيدن» نسبت به «اندن»، زياده تعديه را باشد; و بدان كه بعضى افعال در صورت لازم و متعدّى، هر دو استعمال يافته و به قرينه مقام، امتياز يابند: «آموختن» و «آميختن» و «افزودن» و «بريدن» و «دريدن» و «ريختن» و «زادن» و «شكستن» و «گشودن» و مانند اين ها; و يا بدين روش، امتياز دهند كه: اگر در افعال همچنانى معنى قبول و مطاوعه باشد، آن را لازم گفته و الاّ متعدّى نامند، مثلا «دريد» اگر مقصود اين باشد كه «فلان شخص جامه را دريد» متعدّى است و اگر منظور اين باشد كه جامه «دريده شد» لازم است.

فعل تامّ و ناقص

دستور سيّم: چنانچه مذكور شد، هر فعل از فاعل ناگزير است. پس اگر تنها معنى مصدرى خود را به فاعل خود نسبت دهد نه صفت ديگر را همچو «آمد» و «رفت» و مانند اين ها، آن را فعل تامّ گويند و اگر علاوه بر فاعل به ذكر چيزى ديگر هم محتاج باشد كه علاوه بر معنى مصدرى خود، مدلول همان چيز ديگر را نيز بر فاعل خود منسوب سازد، آن را فعل ناقص گويند: «بود»، «شد»، «گرديد»، «نيست» و مانند آن ها كه در افاده معانى خود استقلال ندارند، همچو «بود» در اين مثال: «رستم، دلير بود» كه علاوه بر معنى «بودن»، صفت دليرى را نيز به رستم ثابت مى نمايد و اينگونه افعال را روابط زمانى نيز گويند در مقابل روابط غير زمانى كه در نمايش بيستوسوم از نگارش سيّم از آيين سيّم، سمت نگارش خواهد يافت و در بعضى موارد فعلى را تامّ گويند كه در مشتقّات آن، تغييرى نباشد همچو «افكندن» و «خواندن» و مانند اين ها كه در نمايش سيّم از همين نگارش دويّم كه مبحث حال و اوامر است، مشروحاً مذكور خواهد شد.

فعل مفرد و مركّب

دستور چهارم: از آن رو كه وسعت زبان پارسى نسبت به عربى كمتر و تمامى صيغ آتيه افعال را از يك مادّه مشتق كردن، امكان نداشت، ناچار بعضى از مشتقّات را به معاونت همين افعال ناقصه، تركيب داده و فعل را بدين اعتبار به دو قسم تقسيم كرده اند: مفرد يا بسيط يا ساده كه بى معاونت فعلى ديگر صرف شود، همچو: «رفتم» و «گفتم»; و مركّب كه به دستيارى افعال ناقصه صرف شود: «رفته بودم»، «گفته بودم» و از اين جا روشن گرديد كه افعال ناقصه همان افعال عامّه و افعال معاونه هستند كه به اعتبارات مختلفه به اسامى متفرّقه موسوم شده اند.

مطابقت فعل با فاعل در جمع و افراد

دستور پنجم: چنانچه مذكور افتاد، هر فعل به فاعلى محتاج است. پس اگر آن فاعل، ذى روح بوده و اسم جمع نباشد، مطابقت آن با فعل در جمع و افراد لازم است: «جهانگير آمد» و «رستم و افراسياب مردند»; و در جائى كه اسم جمع بوده و يا غير ذى روح باشد، مطابقت و عدم آن، هر دو جايز باشد اگر چه مفردآوردن فعل مطلقاً افصح مى باشد: «مطالب ادبا دركتاب ما درج است» يا «درجند»; و «گروهى از مردم آمد» يا «آمدند».

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 96
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست