responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 49

آخر صيغه واحد امر مخاطب معروف افاده معنى اسم مصدرى نمايد: بينش و رنجش و مانند اين ها كه در موقع خود از نمايش پانزدهم نگارش اوّل آيين سيّم نگارش خواهد يافت.

خواصّ: اين حرف گاهى به «جيم ابجدى» بدل شده: كاش و كاج; و گاهى به «جيم پارسى» تغيير يافته: پاشان و پاچان; و گاهى به «سين مهمله» تبديل يابد: شار و سار، شارك و سارك; و در بعضى موارد به «راى مهمله» و «لام» هم مبدّل گردد چنانچه در مبحث امر حاضر مرقوم خواهد يافت.

ص ض ط ظ ع

اين پنج حروف مختصّ عربى و در پارسى يافت نمى شود.

غ

گاهى در آخر بعضى كلمات زايدش كنند: گيا و گياغ و چرا و چراغ; و معنى خاصّى ندارد.

خواصّ: در بعضى جاها به «گاف پارسى» تبديل يافته: آغوش و آگوش و ارمغان و ارمگان و شغال و شگال و غوچى و گوچى و لغام و لگام; و در پاره اى موارد به «ق» مبدّل گردد: اياغ و اياق و جناغ و جناق.

ف

معنى خاصّى ندارد و ـ چنانچه اشاره نموديم ـ بعضى از ادبا اين را هم از مختصّات عرب شمرده.

خواصّ: گاهى از «واو» بدل آمده; و گاهى به جاى «باى ابجدى» و «پاى فارسى» نشيند: وام، فام، زبان، زفان، سپيد، سفيد; و گاهى خودش در بعضى موارد به «واو» و «باى ابجدى» تبديل يابد ـ چنانچه در مبحث اوامر مرقوم مى افتد ـ و گاهى به «واو» مبدّل گردد، همچو: اوگار و افگار و اوگندن و افگندن.

ق

معنى خاصّى ندارد. چنانچه مشروحاً سمت نگارش يافت، اين حرف از مختصّات عرب بوده و در فرس نيامده و اگر در كلمه اى يافت شود، عربى الاصل يا معرّب و يا از اختراعات بعضى متأخّرين عبارت پرداز است كه زبانشان به عربى مخلوط و به لحاظ اين كه به آهنگ خاصّى سخن رانند، «غين» و «كاف» را «قاف» گويند و در ولايت لارستان، لغات و كلمات قافدار را مفرّس نموده و با «كاف» خوانند; چنانچه گفته اند: «كند و كدك و كباى كتنى لفظ كلم كديم لار است» يعنى «قند و قدك و قباى قطنى لفظ قلم قديم لار است» و اين كلمات در غير ولايت لار با قاف تلفّظ مى شود.

ك

در اوّل كلمه از براى استفهام و در صورت اتّصال به كلمه عليحده بدون «ها» نوشته: «كِرا ديدى»; و در مورد انفصال با «هاى معدوله» نويسند: «كه گفتت برو دست رستم ببند»; و از براى معانى ديگر نيز هست كه در موصولات و غيرها خواهد آمد و «ه» در آخر «كاف» براى بيان كسره است و در آخر كلمه گاهى تصغير را باشد ـ چنانچه در نمايش سيزدهم از نگارش اوّل آيين سيّم خواهد آمد ـ و گاهى زايده باشد خصوصاً در آخر كلمات مختومه به «واو»، همچو «زلو» و «پرستو» كه «زلوك» و «پرستوك» نيز گويند.

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 49
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست