responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 40

حروف مصوّته نامند; و غير از اين ها ساير حروف را و همچنين اين حروف را در غير حالت مزبوره حروف مصمّته يا صامته خوانند و ايضاً شكل حروف را ـ چنانچه مرقوم افتاد ـ زُبُر گفته و آنچه را كه از اصوات اسامى مشهوره حروف در مقام كتابت نوشته نشده و تنها در مقام تلفّظ به زبان آيد، بيّنه نامند; مثلا در «الف»، شكل «ا» را زُبُر گفته و «لف» را بيّنه گويند. پس گوييم: حروف هجاى زبان عرب را بدين ملاحظه بر سه تقسيم كرده اند:

1) مسرورى كه زبر و بيّنه آن، دو حرف باشد و آن، دوازده است: «ب ت ث ح خ ر ز ط ظ ف ه ى».

2) ملفوظى كه زبر و بيّنه آن، سه حرف بوده و آخرش غير اوّل باشد و آن، سيزده است: «ا ج د ذ س ش ص ض ع غ ق ك ل».

3) ملبوبى كه سه حرفى بوده و آخرش عين اوّل باشد و آن، سه حرف است:«م ن و»; و آن ها را مكتوبى و ملفوفى نيز گويند.

و ايضاً حروف هجاى زبان عرب را به اعتبار ديگر به دو قسم تقسيم كرده اند: شمسى و قمرى. پس اگر الف و لام در وقت اتّصال به حرفى به تلفّظ نيامده و آن حرف، مشدّد باشد، شمسى گويند و آن، سيزده حرف است: «ت ث د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ن»; و الاّ قمرى مى گويند كه پانزده حرف است: «ا ب ج ح خ ع غ ف ق ك م و ل ه ى»; و وجه تسميه يا به جهت اين است كه خود لفظ شمس و قمر اين چنين هستند و يا اين كه چنان كه كواكب نزد آفتاب موجود و غير مرئى بوده و نزد ماه موجود و مرئى مى باشند، همچنين است الف و لام نسبت به حروف شمسى و قمرى.

گفتار دويّم

]در[ حركات و اوصاف حروف

سه حركت: بدان كه چون حروف تهجّى به خودى خود قابل تلفّظ نبود، از آن رو براى امكان تلفّظ آن ها سه حركت وضع كرده اند كه به عربى فتحه و كسره و ضمّه گفته و به پارسى زبر و زير و پيش گويند از آن رو كه در ايّام سلف، حرف مفتوح را نقطه بر زبر و مكسور را در زير و مضموم را در پيش از شنگرف و غيره ـ كه مغاير رنگ اصل حرف بود ـ مى گذاشته اند تا آن كه خليل بن احمد عروضى براى هر يك از حركات ثلثه، نشانى به جاى همان نقاط بدين صورت «ـَــِــُ» وضع كرده و بعد از آن، هر يك از اين نشان ها به اسم محلّ خود، موسوم و مشهور گرديد و نشان حركت پيش را مانند زبر، بر بالاى حرف گذاشتن از اختراعات متأخّرين است و هر حرفى را كه داراى يكى از اين حركات ثلثه باشد، متحرّك و گويا ناميده و خالى از حركات را زده و ساكن خوانند و علامت آن، شكل «ـْـ» مدوّر مفردى است كه بر بالاى حرف ساكن گذارند و اجتماع دو ساكن و سه ساكن ـ به شرحى كه در نمايش بيستوپنجم از نگارش اوّل از آيين سيّم مقدّمه مرقوم مى افتد ـ جايز است.

و امّا تنوين كه دو زبر و دو زير و دو پيش باشد، از مختصّات زبان عرب و الحاق آن بر كلمات پارسى غلط است: زوراً و گُجاً و جاناً و زباناً.

مدّ: چون همزه و الف در اوّل كلمه اى بجمعند، تنها همزه را نوشته و روى آن، اين علامت «ــ» را گذاشته و آن را مدّ و كشيده گويند: آفتاب، آشنا.

تشديد:در صورتى كه دو حرف متجانس و يا متقارب، در پهلوى يكديگر افتاده و اوّلى ساكن و دويّمى متحرّك

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 40
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست