اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى الجزء : 1 صفحة : 126
«بيگان» ادات كثرت است و هر يك از اين معانى متنوّعه در موقع مناسب خود، مرقوم افتاد.
پ
«پام» لون و رنگ باشد.
«پايگان» كثرت را افاده نمايد.
«پس»;
«پستر» حرف عطف «اند» و «پس» نتيجه را نيز باشد.
«پش» مفيد تشبيه است.
ت
«تا» نام يكى از حروف تهجّى و از جمله ادوات تنبيه و تعليل و عطف و تأكيد در شمار است كه هر يكى در موقع خود، سمت گزارش يافت و هم نتيجه را نيز افاده نموده و به جاى «پس» به جمله نتيجيّه آيد: «او را زدم تا باادب باشد»; و پرواضح است كه اين هم تعليليّه است; و گاهى بيان را بوده و بعد از كلمه اى كه مقتضى بيان باشد، واقع گردد:
عمر گرانمايه در اين صرف شد *** تا چه خورم صيف ]و[ چه پوشم شتا
و گاهى بر ابتداى زمان وقوع فعل دلالت كرده و به تاى ابتدائى موسوم گردد: «تا تو رفتى ز بر ما، ستمى بر ما رفت»; و گاهى بر انتهاى زمانى يا مكانى دلالت كرده و به تاى انتهائى مسمّى باشد و اين هم در بعضى مواضع به مجرّد آخربودن زمانى يا مكانى دلالت كرده و دوام و استمرار را باشد: «تا نصف شب نخفتم» و «تا تهران رفتم».
تا جهان است، در جهان باشى *** وز بد دهر، در امان باشى
و در پاره اى مواقع بر شرط بودن انتهاى زمان فعلى از براى فعلى ديگر دلالت نمايد: «تا رنج نبرى، گنج نيابى» و اين قسم را به جهت تضمّن معنى شرط، تاى شرطى نيز گويند.
«تان» ضمير جمع مخاطب است.
«تر»;
«ترين» از ادوات تفضيل اند.
«تن» ادات مصدر است.
«تو» ضمير واحد مخاطب است.
ج
«جز» ادات استثنا است.
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى الجزء : 1 صفحة : 126