«ايشان» ضمير جمع غايب است.
«ايم» ضمير جمع متكلّم است.
«اين» اسم اشاره و از كنايات است.
«با» ادات عطف است و گاهى از براى استعانت باشد: «آنچه با تدبير توان كرد، با شمشير نتوان كرد»; و گاهى مقابله را باشد:
با اختيار حق نبود اختيار ما *** با نور آفتاب چه باشد شرار ما
و گاهى از براى معيّت و مصاحبت باشد و اين هم در بعضى موارد، جزو كلمه مركّب بوده و صفت غير باشد همچو: «باخرد» و «باهوش»; و در بعضى مواقع اينچنين نباشد:
دمى با حق نبودى، چون زنى لاف شناسائى؟ *** تمامى عمر با خود بودى و نشناختى خود را
«بار» از ادوات كثرت و ظرفيّت.
«باز» تكرار و تأكيد و برگشتن و دوبارگى و زيادت.
«بام» لون و رنگ.
«بان» محافظت و فاعليّت.
«بُد» از براى محافظت.
«بر» استعلا و زيادت و علامت مفعول فيه.
«براى» از براى علّت و مفعول له است.
«برخى» از كنايات است.
«بس»;
«بسا»;
«بسى»;
«بسيار» كثرت و انحصار را.
«بش» تشبيه را است.
«بُل» ادوات كثرت است.
«بهر» مفيد علّت است.
«بهمان» از كنايات و مرادف فلان است.
«بى» نفى و فاعليّت را باشد.