responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 121

گردش گردون به چشمم گردش پيمانه است *** عالم از كيفيّت حسن تو يك ميخانه است

و اگر بعد از كلمه مختومه به يكى از حروف مدّه باشد، همزه را با حركتش بحذفند:

عاشق تو شهيد تيغ بلا است *** سر كوى تو روضة الشّهدا است

دل سراپرده محبّت او است *** ديده آيينه دار طلعت او است

ظرافت آتش افروز جدائى است *** ادب آب حيات آشنائى است

و اگر آخر كلمه ماقبلى هيچ يك از «هاى خفى» و «حروف مدّه» نباشد، در تلفّظ، حركت همزه را به آخر كلمه سابقه نقل داده و خودش را حذف كرده و در مقام كتابت هم گاهى حذف نموده و گاهى به حال خود باقى گذارند:

كند در هر قدم خلخال فرياد *** كه حسن گلرخان پا در ركاب است

گل در بر و مى در كف ]و[ معشوقه به كام است *** سلطان جهانم به چنين روز غلام است

6) هر يك از «است»، «هست» و «نيست» رابطه جمله مى باشد كه مبتداى آن، اسم ظاهر واحد و يا ضمير منفصل واحد غايب باشد: «رستم دلير است» و «او باوفا نيست»; و اگر مبتدا، اسم ظاهر جمع و يا ضمير منفصل واحد متكلّم يا مخاطب و يا جمع غايب يا مخاطب يا متكلّم باشد، در همه اين صور، يك ضمير متّصلى مناسب مقام به همان روابط ملحق نمايند: «مردمان شهر ما خانه خراب هستند»، «تو دانا هستى»، و «شما كامل هستيد» و «من بيغرض هستم» و «ما كينهور هستيم» و «ايشان فاضل هستند»; و گاه باشد كه خود ضماير متّصله به جهت تضمّن معنى «هست»، رابط واقع شده و اصل رابطه را حذف نمايند: «من به جان، بنده توام اى يار»، يعنى بنده تو هستم; «عاشقان، كشتگان معشوقند» يعنى معشوق هستند. پس رابطه حقيقى، «است» باشد كه در مفرد غايب، ظاهر شده و در غير آن تخفيف يابد.

نمايش بيستوچهارم، حروف زوايد كه به حكم ضرورت شعر يا رعايت سجع يا تحسين لفظ، در اوايل يا اواخر يا اواسط كلمه افزوده و اصلا در معنى مقصود، دخلى ندارند و چند حرف به نظر رسيده:

1) «الف مفرده» در اوايل برخى از كلمات و در اواسط بعضى از آن ها و در اواخر بعضى ديگر كه در گفتار سيّم از آيين اوّل مقدّمه، سمت گزارش يافت.

2) «ار» در رفتار و گفتار، چنانچه بعضى ادبا گفته و تحقيق آن است كه ادات اسم مصدر است و در نمايش پانزدهم از نگارش اوّل از آيين سيّم مقدّمه نگارش يافت.

3) «ان» در جانان و بامدادان و سحرگاهان و ناگهان.

4) «اندر» چنانچه در «ب» از گفتار سيّم از آيين اوّل مقدّمه مذكور داشتيم.

5) «اى» در «اى كاش» و «اى دريغ» و مانند آن ها; و دور نيست كه حرف ندا باشد به جهت تأكيد و مبالغه يعنى «اى افسوس و حسرت، كجا مانده ايد؟ بيائيد وقت شما است».

6) «ب» چنانچه در اوّل نگارش دويّم و گفتار سيّم از آيين اوّل مقدّمه مشروحاً مرقوم داشتيم.

7) «باز» همچو بازگشادن.

8) «بر» كه در اوّل كلمه «برخواند» و «برگفت» و آخر آن كه در «ب» از گفتار سيّم از آيين اوّل مقدّمه مرقوم افتاد.

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 121
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست