responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 117

7) «ى» در خوردنى و غيره; و تحقيق آن است كه «گار» در رستگار از براى فاعليّت بوده و «ه» در مردانه و زنانه از براى نسبت و به لفظ مردان و زنان ملحق و همچنين ساير ادوات در باقى كلمات تماماً از براى نسبت بوده و افاده لياقت در همه آن ها به مناسبت مقام است.

نمايش بيستم، ادوات نسبت و اتّصاف و آنچه در كلمات ادبا به نظر رسيده، بيستوسه حرف است:

1) «الف مفرده»: پذيرا سخن بود و جاگير شد.

2) «آگين» در شرم آگين.

3) «اك» در فغاك و مغاك و خوراك و پوشاك يعنى منسوب به فغ و مغ و خوردن و پوشيدن.

4) «ال» در چنگال و دنبال و كوپال يعنى منسوب به چنگ و دنب و كوپ.

5) «ان» در جاويدان و ايران و توران كه منسوب به تور و ايرج، پسران فريدون، مى باشند.

6) «انه» در ماهيانه و مانند آن; و دور نيست كه اين، همان «هاى مفرده» باشد كه به لفظ ماهيان و مانند آن لاحق شده.

7) «سار» در شرمسار.

8) «گار»: رستگار.

9) «گان» در خدايگان و دهگان و رايگان و شايگان كه در اصل، راهگان و شاهگان بوده اند; و همچنين در بازرگان كه مخفّف بازارگان است.

10) «گر» همچو توانگر.

11) «گن» مانند شوخگن.

12) «گين» در غمگين و خشمگين.

13) «مند»: خردمند و دانشمند و اگر به كلمه «بر» و «تن» داخل شود، پيش از آن، «واوى» افزايند: برومند و تنومند.

14) «نا» همچو تنگنا و درازنا و فراخنا.

15) «ناك»: غمناك و خشمناك.

16) «وار» كه گاهى به قرينه مقام، افاده لياقت كند همچو شاهوار; و گاهى مصدر فاعليّت باشد همچو راهوار.

17) «واره» در گوشواره.

18) «ور» همچو تاجور و سخنور; و گاه باشد كه به جهت تخفيف، ساكن كرده و ماقبلش را مضموم سازند: رنجور و گنجور.

19) «وند»: به معنى وند همچو خويشاوند.

20) «هاى مفرده»: يك روزه، يك شبه، يكساله، يك ماهه.

21) «ياى مفرده» در ايرانى و تورانى.

اسم الکتاب : قامــوس المعـــارف المؤلف : مدرس تبريزى، محمدعلى    الجزء : 1  صفحة : 117
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست