اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 47
كوه
بند ياران [1] مدت چند سال آن طرف [2] و نواحي را در ضبط آورد، تا
درون كوهستان بند ياران [3] (را) و رركي و مياپور [4] جمله در تصرف
گرفت و اموال بستد (و) رانگان [5] و مواسات را مالش داد، و منقاد
گردانيد، تا در شهور سنه (ست و) خمسين و ستمائة ضعف بر تن عزيز و قالب لطيف
او استيلا يافت، و مبطون شد، و از غايت حيا و كثرت شرمساري، علت خود با كس
[6] نگفت [و مدت] چند ماه رنج كشيد، و چون اجل در رسيد، جان مبارك در
[مهد] مغفرت با بدرقه ايمان صادق، بحضرت عزت و قربت جلال فرستاد، روز
يكشنبه بيستم ماه رجب سنه سبع و خمسين و ستمائة، ملك تعالي سلطان سلاطين [7] ناصر الدنيا و الدين را وارث اعمار همه سلاطين و ملوك گرداند [8]
بحق محمد (ص) و آله اجمعين،
الخامس و العشرون الخاقان المعظم (الخان الاعظم) بهاء الحق و الدين، الغخان [9] بلبن السلطاني اشاره
خاقان معظم، الغخان [9] اعظم، از تخمه خانان البري با نام بود [ه
اند] پدر شير خان و پدر سلطان [10] از يك مادر و پدر بودهاند [11] و
پدر ايشان هر دو از نسل خانان البري بود، بقدر ده هزار خانه را خان بودند،
[1] اصل: بند ياران، مط: پند ياران، راورتي گويد: كه در شش نسخه كه اين
جمله سه نسخه آن قديمتر است (بند ياران) آمده و در دو نسخه (پند ياران)، و
يك نسخه (بند بالن)، و يكي هم (بنديان) و ديگري (دنايداران) و يكي هم
(باران) دارد، گفته ميتوانم كه جزو اول اين اسم بايد نندي يا ننده باشد،
زيرا (ننده ديوي) از قلل شامخه اين بوم است [2] مط: اطراف [3] در اين جا بر خلاف سطر پيشتر در اصل هم بند ياران نوشته شده [4] اصل: زركي و ميانه پور، مط: دركي و مياپور، راورتي: در اكثر نسخ
دركي، يا دكي، در يكي رركي و در ديگري دوكي، اما در نظر نويسنده عاجز
(رركي) صحت خواهد داشت، چه آئين اكبري (ج 2- ص 142) آنرا يكي از محلات
سركار سهارنپور صوبه دهلي ميشمارد [5] مط: رايگان [6] مط: با كسي [7] مط: سلطان السلاطين [8] مط: همه ملوك و سلاطين گرداناد [9] اصل: الوخان [10] اصل: و پدر الوخان [11] مط: بودند
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 47