اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 427
چون بر سكه
يكي از مهاكشتراپه متعلق به اندوسيتهين كه در سنه 100 ق، م حكم رانده نيز
نام راجووله يا رنجو بوله ديده ميشود بنابران بايد گفت كه اين نام سوابق
قديمتري از خروج يفتاليان دارد (تعليقات هوديوالا بر ايليوت 2/ 660) بنظر
من املاي صحيح اين كلمه رتپيل بوده، كه درباره ريشه و اسناد لغوي و تاريخي
آن شرحي را در كتاب لويكان غزنه دادهام (ص 59/ 65) بدان رجوع شود (طبع
انجمن تاريخ كابل 1341 ش)
[ (86) تاج الدين سنجر شحنه بحر و كشتي]
ذكر اين ملك در طبقه 22 ص 27 ج 2 به تفصيل آمده و مؤلف گويد كه وي شحنه بحر و كشتيها بود. يكي
از شعراي معروف اين عصر در هند امير فخر الدين عميد لويكي (سنامي) متولد
601 ه- است كه بدربار دهلي با امر او ملوك محشور بود، و در مدح آنان قصايد
غرائي دارد. اين شاعر يك قصيده بديع و فصيح در رديف كشتي ساخته كه ممدوح
وي در ان بنام سنجر مذكور است، چون در آن عصر در رجال معروف دربار چندين
ملك باين نام بودهاند، بنابر اين مورخان ما بعد را در تعيين ممدوح اصلي
اين قصيده اشتباه روي داده است. مثلا سيد صباح الدين نويسنده بزم
مملوكيه بدين فكر است كه ممدوح شاعر درين قصيده تاج الدين سنجر تبرخان ترك
گرجي [1] بود (ص 199 طبع اعظم گره- هند 1954 م) ولي چون تاج الدين كريت
خان بقول منهاج سراج شحنه بحر و كشتيها بود، و مضامين قصيده و تلازم مضمون
كشتي و بحر و آب نيز اين مطلب را ميرساند، بنابران گفته ميتوانيم، كه
ممدوح عميد در قصيده كشتي همين سنجر كريت خان باشد نه سنجر تبرخان. مطلع قصيده اينست: مراست
ديده محيط و خيال جان كشتيبر آب ديده ز غم ميكند روان كشتي درين قصيده
بمدح ممدوح چنين ميپردازد، كه در نام وي تاج و سنجر و تعلق او را به كشتي
توضيح ميدهد: مدار مملكت برو بحر تاج الحقكه بهر قلزم غم ساخت از امان كشتي سپهر مرتبه سنجر كه فتنه زويله كردبه سوي معبر درياي قيروان كشتي