اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 40
عراق
رفت، به نزديك هلاو [1] مغل، كه شاهزاده تركستان است [بخدمت او پيوست] و
از آنجا بازگشت، بمقام خود بازآمد، و در تاريخ [2] اين ذكر شهور سنه
ثمان و خمسين و ستمائة بود، رسل خود با شحنه ممالك سند كه از جهت (لشكر)
مغل بود بحضرت فرستاد (ه است) انشاء اللّه تعالي كه عاقبت بخير [باد] و
صلاح و سلامت باشد، ملك تعالي سلطان اسلام را سالهاي بسيار باقي داراد [3] آمين
الحادي و العشرون الملك سيف الدين اركلي دادبك [4]
ملك سيف الدين اركلي [4] داد بك ايبك شمسي عجمي، باصل از قفچاق [5] بود، ملك عادل با سياست و كياست و فراست بهمه انواع جلادت و صرامت [6] موصوف و معروف، و در شعار مسلماني چست، و در اوصاف دينداري و در افعال
و اقوال صادق، و بر جاده امانت و عدل راسخ و موافق، مدت هژده سال باشد تا
مسند ظلم و عدل گستري بشكوه او تزيين يافته است در جمله اوقات طريق عدل و
انصاف مسلوك داشته است و منقاد احكام شريعت بوده، بر آنچه [7] حكم شرع
است، حرفي نيفزود. كاتب اين طبقات منهاج سراج عصمه الله، دو كرت قريب
هشت سال، بحكم فرمان عاطف سلطان سلاطين ناصر الدنيا و الدين خلد الله
سلطانه هم بالشت آن [8] ملك عادل است، در مظالم حضرت اعلي (دهلي) اعلاه
الله حركات و سكنات و اشارات او موافق دين و سنت مشاهده افتاده است و (به)
شكوه و سياست و فر معدلت او زمره متمردان اطراف حضرت و طبقه مفسدان و سراق [9] جمله دست تعدي در آستين ترك و سكون
[1] مط: هلاكو، [2] مط: تا تاريخ [3] مط: اسلام ناصر الدنيا و الدين را بر تخت سلطنت سالهاي فراوان باقي، [4] اين شخص در اصل بيست و يكم است و در مط و راورتي بيست و دوم، كه در
عدد بيست و يكم نصرتخان را آوردهاند، مط: اركلي داد بك سيف الدين شمسي
عجمي، راورتي: از كلي داد يك ملك سيف الدين ايبك شمسي عجمي، اما دادبك همان
امير داد يا امير عدل دوره اكبري است، [5] اصل: خفجاق [6] مط: حراست، اصل: سرامت، چون سرامت در اين جا مناسب نيست شايد صرامت باشد، بصاد كه برندگي و شمشير زني از ان مراد باشد، و در سطور بعد هم صرامت آمده. [7] مط: بدانچه [8] مط: اين [9] اصل: شراق.
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 40