اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 399
گمان ميرود كه اين كلمه از خراسان به عربي رفته و معرب شده باشد، زيرا خوارزمي در مفاتيح العلوم در ذكر كلمات دخيل بعربي گويد: «القراميل:
شتر دو كوهانه» (ص 74) و همين شكل معرب را لغت نويسان ما بعد نيز در لغات
عربي آوردهاند، مثلا ابن منظور افريقي گويد القرمله: اشتر دو كوهانه باشد،
كه جوهري القرامل را بدين معني آورده قرامل بختي شهرت داشته و قرمليه
شترهاي تركي را ميگفتند» (لسان العرب 4/ 73 طبع بولاق) پس قرمل به كسر اول و
ثالث بمعني شتر كره بختي و شتر دو كوهانه بوده كه جمع آن قرامل باشد
(منتهي الارب 3/ 368) چون شتر بختي هم بقول فيروزآبادي صاحب قاموس كلمه
معرب و بمعني شتر خراساني بود، و خوارزمي و صاحب لسان العرب هم قرمل
قرمليه، قرامل را نام شتر تركي و از كلمات معربه دانستهاند، پس ميتوان گفت
كه اصل آن همين خرميل يعني اشتر دو كوهانه قوي و نيرومند باشد كه بمناسبت
نيروي فراوان و قوت آنرا بر انسان اطلاق كرده باشند. اما اين احتمال مؤيد
يقين كامل نيست.
(65) نور ترك
منهاج سراج در شرح حال سلطان رضيه (طبقه 21) ذكري از نور ترك و حركت
قرامطه در دهلي كرده، كه بقول هوديوالا ربطي با فرقه خواجههاي اسماعيلي
هند دارد (حواشي بر ايليوت 2/ 722) اين فرقه بقول انتهوين از نزاريه
مستعليهاند، كه در سنه 1094 م- 487 ه تشكيل يافته و در تاريخ گجراتي بنام
خواجه ورتنت (ص 155) چنين آمده: كه اين فرقه يك هيئت تبليغي را به هند
ارسال داشتند، كه نام رئيس آن نور الدين يا نور شاه بود، و خواجگان او را
نورسته گور يعني راهنماي نور خالص ميگفتند، وي دو بار به گجرات آمد و راجه
آنجا را به عقايد خود در آورد، كه بهيمه دوم (1179- 1242 م) (574- 640 ه)
باشد، انتهوين اين نور ترك طبقات ناصري را همان نورسته گور راهنماي فرقه
خواجه هند دانسته است (رك: قبايل و فرق بمبئي 2/ 201 تا 217) درباره نور
ترك يك قرن بعد در همان شهر دهلي و در محضر عارف بزرگواري مانند خواجه نظام
الدين اوليا (634- 725 ه) ذكري رفته كه امير حسن علاء سجزي آنرا ضبط كرده و
حاكي از علو مرتبت و صفاي
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 399