اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 341
بدانكه
در نسخه خطي طبقات ناصري كه نزد من بوده، و براي طبع آنرا اصل قرار
دادهام، در تمام مواردي كه نام غرجستان آمده، املاي آن (غرستان) است، حتي
منهاج سراج در طبقه (23) ذكر وقايع اسلام اين نام را در موردي غير از
غرجستان معروف به مفهوم مطلق كوهستان نيز استعمال كرده و گويد: تا او را در
حدود جاب و قصبه كيكرب كه غرستان و كوهپايه سمرقند است بگرفت ... و ازين
پديد ميآيد، كه خود اهالي بومي خراسان و غرستان، ناحيت خود را (غرستان)
ميناميدند، و غرجستان و غرشستان اصطلاح معرب اين نام است، چون املاي
غرستان به اصل كلمه (غر- گر) آريائي قديم نزديك تر بود، و در تمام نسخه خطي
من هم در موارد مختلفه چنين نوشته شده بود، لي سترينج نيز صورت (غرستان)
را در املاهائي مضبوطه اين نام آورده [1] بنابران در تمام كتاب همين
املا را ترجيح دادم، و آنرا اقرب باصل و نزديك بصواب ميدانم. علاوه بر نسخ
طبقات، در نسخه قلمي تاريخنامه هرات سيفي هروي كه در ناف خراسان نزديك به
عصر منهاج سراج نوشته شده نيز مكررا عوض غرجستان، غرستان ديده ميشود [2] و اين هم دليلي است كه مردم خراسان آنجاي را (غرستان) ميگفتند، كه
جغرافيون عرب (غرجستان) يا (غرشستان) ساخته بودند. اما درباره كلمه غرجه
يك سند ديگري است كه در تاريخ افضل كرماني مينويسد: از آنجا بغور و غرجه
رفت، [3] و اين هم اصل كلمه را بخوبي نشان ميدهد.
(30) گزيو و تمران
تمران از بلاد معروف غور بود، كه در عصر آل شنسب مشاهير زيادي از آنجا
برخاسته و منهاج سراج در موارد زياد ازين شهر ذكر مينمايد، بسال (618 ه)
خود مؤلف از تمران بغور آمد، و چنانچه گذشت بلاد تمران را در اطراف و شعاب
كوه و رشك قرار ميدهد. حدود العالم تمران را بحدود رباط كروان از ناحيت
خراسان ضبط كرده و گويد: كه مهتر آنرا تمران قزنده خوانند [4] در طبقات
ناصري اسماي بسي از رجال
[1] اراضي خلافت شرقي، ص 415 [2] رجوع شود به تاريخنامه سيفي هروي طبع كلكته [3] تاريخ افضل، ص 103 طبع تهران [4] حدود العالم، ص 59
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 341