اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 333
26) منديش و سنكه
يكي از مشهورترين بلاد غور است، كه در تاريخ دوره غزنوي و غوري شهرتي
دارد، و در آثاريكه از دوره غزنويان مانده ذكري از منديش ميآيد، ابو الفضل
بيهقي مورخ معروف آن دوره گويد: كه امير محمد بن محمود از طرف مسعود
برادرش در قلعت كوهتيز (يا كوهشير) موقوف گرديد، و از آنجا به قلعت منديش
بردند. از گفتار بيهقي چنين برميآيد، كه قلعتي بود سخت محكم و متين و
نهايت بلند و عظيم، كه آنرا چنين ستوده: «چون از جنگل اياز برداشتند، و
نزديك گوروالشت رسيدند از چپ، و راه قلعه منديش از دور پيدا شد، و راه
بتافتند، و من و اين آزاد مرد با ايشان ميرفتيم تا پاي قلعه، قلعهيي ديديم
سخت بلند و نردبان پايهاي بي حد و اندازه، چنانكه رنج بسيار رسيدي، تا كسي
بر توانستي شد .... [1]» چون امير محمد در قلعت منديش موقوف گرديد،
ناصري بغوي كه از رفقاي وي بود، بگريست و پس بديهه نيكو بگفت: اي شاه چه بود اينكه ترا پيش آمددشمنت هم از پيرهن خويش آمد از
محنتها محنت تو بس بيش آمداز ملك پدر بهر تو منديش آمد [2] بعد از
بيهقي عبد الحي گرديزي (حدود 440 ه) در جمله قلاع مستحكم مملكت مانند ناي و
مرنج كه براي حفظ گنجها و خزاين شاهي تخصيص داده شده بود، قلعت منديش را
هم ميآورد [3] پس از دوره غزنويان، طبقات ناصري مهمترين اثريست، كه
منديش را در چندين موارد آن مييابيم، كه خوانندگان محترم از فهرست كتاب
دريافته ميتوانند. علاوه بر طبقات ناصري ذكر منديش در كتاب «پته خزانه»
(گنجينه پنهان) هم ميآيد، درين كتاب بحواله تاريخ سوري محمد بن علي البستي
مينويسد: كه جهان پهلوان امير كرور پسر امير
[1] بيهقي ص 76 [2] بيهقي ص 76 در ديوان فرخي طبع تهران اين ابيات را بنام فرخي طبع كردهاند- [3] زين الاخبار، ص 87 طبقات ناصري ج2 334 (26) منديش و سنكه ..... ص : 333
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 333