اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 25
دهم
صفر سنه تسع و ثلاثين (و ستمائة) خواجه مهذب سلطان را از ان حال خبر داد [1] و سلطان را برنشاند [2] و بدر الدين سنقر را (از) آن انديشه [ها]
باز بخواند [3] و بخدمت سلطان آمد، و همان روز بطرف بداون نامزد شد، و
بعد از مدتي قضاء اجل، او را بحضرت باز آورد، بيآنكه فرمان آمدن بودي [4] در شهر دهلي آمد، به وثاق ملك قطب الدين عليه الرحمه نزول كرد، تا مگر
در پناه او اماني يابد [5] از درگاه فرمان صادر شد، تا او را بگرفتند و
قيد كردند، و مدتي در قيد و حبس بماند، و بعاقبت شب چهارشنبه چهاردهم ماه
ربيع الاول [6] سنه تسع و ثلاثين و ستمائة شهادت يافت (عليه الرحمة و
الغفران)
الرابع عشر الملك تاج الدين سنجر قتلق [7]
ملك تاج الدين قتلق، مردي تمام بود، و باصل از قبچاق [8] مردي بود در
غايت جلادت و مردانگي و شهامت و زيركي و مبارزت و شجاعت [9] در همه
اوصاف بغايت رسيده، و در نهايت صلاح و پاكدامني، و هيچ منكري را بر وي گذر
نبود، سلطان سعيد او را از خواجه جمال الدين نريمان [10] خريده بود، اول
سر جاندار [11] بعد از آن مدتي شحنه آخر شد، در هر مرتبه سلطان را
خدمات گزيده كرد، چون عهد (دولت) شمسي منقرض شد و تخت بسلطان رضيه رسيد تاج
الدين سنجر، مقطع برن [12] شد و بر سر لشكر بطرف كاليور نامزد گشت و در
شعبان سنه خمس و ثلاثين و ستمائة كاتب اين حروف داعي دولت (قاهره) منهاج
سراج در موافقت او از محروسه كاليور [13] برون آمد، و بخدمت درگاه رضيه
[1] مط: اعلام داد [2] مط: و سلطان برنشست [3] اصل: نخواهد [4] اصل: باز آوردي آنجا فرمان آمدن بودي، [5] مط: تا مگر پناه و اماني حاصل كند، [6] مط: جمادي الاولي، در يكي از نسخ مط: ربيع الاول، راورتي: 14 جمادي الاولي 639 ه [7] اصل: فيقلق، راورتي: ققلق، در نسخ خطي ماخذ مط: فيقلق، فيلق [8] اصل: خفجاق، راورتي كذا- [9] مط: و شهامت و مهابت و مبارزت و شجاعت، [10] مط: كريمان، راورتي: نديمان، [11] مط: اول جاهدار، راورتي: جامهدار يعني نگهدارنده جامهخانه و رخت
خانه، ولي جاندار و جامدار و جامهدار هر سه مناصب جداگانه بود و نميتوان
يكي را بديگري خلط كرد [12] مط: بداون و يكي از نسخ خطي برن، راورتي نيز برن [13] مط: كاليوار.
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 25