اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 19
در
حدود ولايت برن كه سلطان مقطع برن بود در عهد سلطان قطب الدين [سلطان] بر
قبيله مواس [1] هندو بدوانيد، در ان غزا [2] هندوخان مبارك (مرد)
هندو [ئي] را بسيخ مشعله بينداخت و بدوزخ فرستاد سلطان او را طشت داري
فرمود مدتها در ان مرتبه خدمت كرد، چون كار مملكت بدولت شمسي مرتب شد مهتر
مبارك خزينه [3] دار شد، تا آخر عمر دست از طشتداري نداشت، و همچنان
(خدمت) طشت داري خاص ميكرد، در عهدي كه سلطان سعيد بپاي محروسه كاليور [4] فرود آمد [ه بود] و آن قلعه را فتح كرد، داعي دولت منهاج سراج در ان
لشكر، مدت هفت ماه بدر سراپرده سلطاني، بحكم فرمان، در هفته دو نوبت تذكير
عقد ميكرد، و در ماه رمضان و عشر ذي الحجه و عشر محرم هر روز ميگفت- چون
حقوق دعاگوئي ثابت گردانيده بود بعد از فتح، كل امور شرعي اين [5] قلعه
حواله اين داعي فرمود و آن تفويض در شهور سنه ثلاثين و ستمائة بود، غرض
آنچه در وقت تشريفات اشغال [6] شرعي، مهتر مبارك [7] هندوخان خود
بخزانه عاليه حاضر شد و چندان لطف و دلداري فرمود كه داعي ممنون اكرام او
گشت، حق تعالي از وي قبول گرداناد، و بر وي رحمت كناد، چون عهد شمسي منقرض
شد، در عهد سلطان رضيه ولايت و قلعه اچه بدو مفوض شد، چون تخت بسلطان معز
الدين رسيد، جالندر حواله او شد، از ان بلاد بحضرت آمد، برحمت حق پيوست [8]العاشر الملك اختيار الدين قراقش (خان) ايتكين [رحمة الله عليه]
ملك اختيار الدين قراقش ايتكين، از قره خطا [ي] بود، مردي بغايت
نيكوسيرت و جوانمرد و صافي باطن، و بانواع مردي و شجاعت آراسته [بود] و از
بندگان قديم. [چون] سلطان طاب ثراه او را بخريد ساقي خاص
[1] مط: مهراس، راورتي اين كلمه را بمعني مستقل و آزاد ترجمه كرده و
نميدانم كه اصل آن چه بوده، مواس كه درين جا آمده، بصورت مواسات جمع در
صفحه گذشته و پيشتر از ان به شكل مفرد هم آمده، كه در حواشي گذشته شرح آن
گذشت (ر ك: 68) [2] مط: غزو [3] مط: خزانه [4] مط: كاليوار [5] مط: آن [6] اصل: اشتغال [7] مط: مهتر مهتران هندوخان [8] مط: رسيد از ان بلاد بحضرت آمد و ولايت جالندر حواله او شد، و همان جا برحمت حق تعالي پيوست عليه الرحمة.
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 19