اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 178
پاك
پوشيد، و پاي در ان مطموره نهاد، چون آن موضع را (به) پوشيدند آن مسكين در
گوشه آن موضع روي بقبله آورد و دو ركعت نماز بگزارد و بذكر كلمه شهادت
مشغول شد، ناگاه گوشه (از) آن موضع بشكافت، و دو شخص با مهابت كه صد هزار
شير را، از منظر ايشان زهره آب گردد در آمدند، با حربه آتشين، چنانچه شعله
آتش از حربهاء ايشان گرد بر گرد تخت مغل در آمد و يك شرر از ان شراره آتش
بقدر سر سوزني بر رخسار آن جوان افتاد و بسوخت و جراحت كرد، از ان دو شخص
يكي گفت: كه درين موضع مسلماني مينمايد، آن ديگري روي بدان جوان كرد،
كه تو كيستي؟ جوان ميگويد، من گفتم عاجزي (و) اسيري (و) ضعيفي بدست اين
مغل گرفتار، گفتند: تو از كجائي؟ من گفتم: از ترمذ. سر حربه خود بر [1]
گوشه آن خانه زدند [2] گوشه آن خانه بشكافت، به مقدار دري، مرا گفتند
بيرون رو، من پاي بيرون نهادم، خود را در زمين ترمذ ديدم [3] و از آنجا
كه قراقرم مغل است، تا ترمذ قريب شش ماهه راه زيادت باشد، تا باين وقت آن
جوان در حدود ترمذ بر سر املاك و اسباب خود ساكن است و هر مرهم كه (بر سر)
جراحت آن شرار آتش [را] ميكند به هيچ وجه مندمل نميگردد (و) همچنان (بر
قرار بقدر) سر سوزني ميتراود و ترشح ميكند سبحانه [4] المقدر ما يشاء
«ملك [5] تعالي سلطان اسلام را بر سرير سلطنت و مملكت باقي و پاينده
داراد [آمين]» [6]الثامن منكوخان بن تولي بن چنگيزخان اشاره
ثقات چنين روايت كردند، كه تولي پسر كهتر چنگيزخان بود، و شهرهاي خراسان
او خراب كرد [ه] چنانكه ذكر او در حادثه شهر هرات به تحرير پيوسته (است) و
او را چهار پسر بود (ند) مهتر منكوخان و دوم هلاو، و سيوم ارق بوقه [7]
و چهارم قبلا [8]
[1] مط و مب: در گوشه [2] مط و مب: بزدند [3] مط و مب: يافتم [4] مط و مب: سبحان المقدر [5] اصل: سبحانه تعالي [6] كلمات بين «...» در مب نيست [7] كذا در اصل و مط و مب راورتي: ايرتوقي بوته، كه مورخين ديگر
اريقبوكا نوشتهاند در جامع التواريخ منگو، قوبيلاي، هولاگو، اريقبوكا (ص
132) [8] كذا در اصل و راورتي، مط و مب: قبلان كه مطابق به ضبط مؤرخين ديگر قوبيلاي است.
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 178