اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 175
فطر
السموات و الارض حنيفا و ما أنا من المشركين] [1] از ميان دل و جان
خليل وار بر خواند، و تحريمه نماز و لذكر اللّه اكبر [2] در پيوست و در
نماز شروع كرد، و اركان قيام و قرأت و ركوع و سجود، با تمام فرايض و سنن و
واجبات نماز [3] بجاي آورد، و چون سر بسجده نهاد، كيك چند تن را از كفار
حاضر كرد [ند] تا در وقت سجده آن امام رباني را و آن مسلما (نا) ن ديگر،
كه به وي اقتداء كرده بود (ند) زحمت بسيار دادند، و سر او بر زمين زدند
بقوت، و با ايشان حركت فاسد كردند، تا مگر نماز ايشان قطع گردد [4] و آن
امام رباني و عالم سبحاني آن جمله تعدي و ايذاء تحمل ميكرد، و اركان و
شرايط نماز بجاي آورد، و نماز را بهيچ وجه قطع نه كرد، چون سلام داد، روي
بآسمان آورد، و شرايط و ادعوا ربكم تضرعا و خفيه [5] نگاه داشت، و
باجازت برخاست، و بمنزل خود باز رفت حق تعالي و تقدس بقدرت كامله و قهر
اعدا گداز خود دران (سر) شب دردي را بر كيك موكل فرمود، كه رگ جانش بكارد
اجل قطع كرد، چنانچه هم در [ين] شب، بدوزخ رفت. و مسلمانان از ظلم و تعدي
او خلاص يافتند. چون پسران كيك آن هيبت و قهر مشاهده كردند، ديگر روز از ان
امام عذرها خواستند، و رضاطلبي كردند «رضي اللّه عنه و عن المؤمنين.» [6]السابع باتو بن توشي بن چنگيزخان اشاره
پيش ازين به تقرير پيوسته است، كه توشي [7] پسر مهتر چنگيزخان بود
چون او بقصد پدر از دنيا نقل كرد، از وي پسران بسيار بماندند، مهتر همه
ايشان با تو بود [8] او را بجاي پدر او چنگيزخان بنشاندند، و ممالك
قبايل تركستان، از خوارزم و بلغار و بر طاس [9] و سقلاب تا حد روم تمام
در ضبط او [در] آمد، و دران ديار جمله قبايل خفچاق [10]
[1] قرآن، الانعام 79 [2] قرآن، العنكبوت 45 [3] مط و مب: و آداب بجاي [4] مط و مب: گرداند [5] قرآن، الاعراف 55 [6] كلمات بين «...» در مب نيست. [7] نسخه بدل در اصل: تولي [8] اصل: ايشان همه با تو بود [9] بضم اول نام قومي است، كه ولايت وسيع آنها هم بنام ايشان ناميده
ميشود و از ناحيههاي خزر است، و نيز نام شهري است در آنجا (مراصد) [10] مط و مب: قبچاق
اسم الکتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) المؤلف : سراج جوزجانی، منهاج الدین الجزء : 2 صفحة : 175