responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 218

چنين در باب خلافت أبو بكر شك داشته است و ظاهر ميشود كه بناى جميع امور ايشان بر هواهاى باطله و مصالح دنيويه بوده است مستند بدليلى و حجتى نبوده‌اند و دليل جهل أبو بكر همين بس است كه با وجود اينكه او را اسبق اسلام ميدانند و از جمله مخصوصان و مصاحب غار آن حضرت ميدانند در مدت بعثت آن حضرت زياده از صد و چهل و دو حديث روايت نكرده است با آنكه بسيارى از آنها معلوم است كه موضوع است مثل حديث ميراث انبياء و اشباه آن و ابو هريره در مدت قليلى چندين هزار حديث روايت كرده است (دويم) آنكه اب بمعنى گياه و مرعاى حيوانات است و هر خرى ميداند او ندانست چنانكه صاحب كشاف روايت كرده است كه اب را از او پرسيدند گفت كدام زمين مرا بر ميدارد و كدام آسمان بر من سايه مى‌افكند اگر ندانسته در كتاب خدا سخن گويم (سيم) آن كه دزدى را گفت بعوض دست راست او دست چپش را بريدند و فخر رازى گفته است كه بريدن دست چپ در مرتبه اول خلاف اجماع مسلمانانست (چهارم) زنى ميراث خود را از فرزندزاده خود خواست گفت در كلام خدا و رسول از براى جده نصيبى نمييابم پس مغيره و محمد بن سلمه شهادت دادند كه رسول خدا بجده سدس داد او بسدس حكم كرد (پنجم) آنكه فجاء سلمى كه اطاعت نكرد بآتش سوزانيد با آنكه او توبه كرد و بعضى گفته‌اند در ميان آتش شهادتين بآواز بلند ميگفت تا سوخت و قبول توبه نكردن و به آتش عذاب كردن هر دو بدعت بود در دين خدا و صاحب مواقف نيز نقل كرده است كه او دعوى اسلام كرد و عذرى كه بعضى گفته‌اند كه او زنديق بود و بعضى از علماء گفته‌اند كه توبه زنديق مقبول نيست بى‌وجه است زيرا كه در روايت از او بغير اين نقل نكرده‌اند كه او غارت كرد جماعتى از مسلمانان را و اين باعث زندقه نميشود و روايت نهى از تعذيب به آتش نزد عامه از روايات صحيحه است و در صحيح بخارى از ابو هريره و ابن عباس روايت كرده است و ابن ابى الحديد نيز روايت كرده است.

طعن نهم‌ آنكه چون آثار موت در خود مشاهده كرد و وبالى كه در ايام خلافت تحصيل كرده بود از براى عذاب خود كه توقع داشت ناقص دانست خواست وبال شنايع اعمال عمر را بآن ضم كند و ايضا خواست وفا كند بآن عهدى كه با عمر كرده بود و باز ميدانست كه بغير عمر كسى مانع عود حق بامير المؤمنين عليه السّلام نميتواند شد عزم كرد كه بعد از خود عمر را براى خلافت تعيين كند ابن ابى الحديد روايت كرده است كه در وقت جان كندن أبو بكر عثمان را طلبيد و گفت وصيت مرا بنويس‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ اين عهديست كه عبد اللَّه بن عثمان بسوى مسلمانان ميكند اما بعد اين را گفت و بيهوش شد عثمان نوشت كه بتحقيق كه خليفه كردم بر

اسم الکتاب : حق اليقين المؤلف : علامه مجلسى    الجزء : 1  صفحة : 218
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست