اسم الکتاب : روضة الشهداء المؤلف : کاشفی، ملا حسین الجزء : 1 صفحة : 124
عيشش به طيش بازبسته، راحتش باز حمت همخانه، محبّتش با محنت در يك كاشانه، قربتش با كربت آميخته، و مسرّتش با مضرّت درآويخته، نوش لطفش با نيش قهر است، و اثر ترياقش با ضرر زهر، وفاقش به انفاق هم وثاقست، و تلاقش را با افتراق اتّفاق، عشرتش بىعسرت وجود نگيرد، و فرحش بىترح وقوع نپذيرد.
جهان را هر گلى بر نوك خاريست خزانى از پى هر نوبهاريست وصال غنچه، بىخار جفا نيست چراغ لاله، بىباد فنا نيست جهان گر گنج دارد مار با اوست و گر خرما نمايد خار با اوست گر از وى لطف جوئى، قهر يابى و گر ترياق خواهى، زهر يابى نه سروى در چمن بينم نه شمشاد كه آن از ارّۀ دهرست آزاد كدام سرو سهى در چمن دهر بالا كشيد كه به أرّۀ فوات سرو شاخش را بر خاك هلاك نينداختند؟ و كدام نهال تازه در گلشن حيات نشو و نما يافت كه به تيشۀ ممات بيخ آن را منقطع نساختند؟
كدامين سرو را داد او بلندى كه بازش خم نكرد از دردمندى هر كه از دروازۀ عدم، قدم در فضاى صحراى وجود نهاد، بىشبهه او از رخنۀ فنا بيرون بايد رفت، و هر كه رخت آمال و امانى، به كشور زندگانى كشيد بالضّروره متاع جان بىبدل را به تمنّاچى اجل بايد سپرد.
آن كيست كه دل نهاد و فارغ بنشست پنداشت كه مهلتى و تأخيرى هست گو ميخ مزن كه خيمه مىبايد كند گو بار منه، كه رخت مىبايد بست هر سحرگاه مناديان بارگاه قضا نداى دلگزاى كلّ مخلوق سيموت به گوش هوش عالميان فرو خوانند، و هر صبحدم داعيان بارگاه قدر صداى مشقّت انتماى و كلّ مرزوق سيفوت به اسماع جهانيان رسانند يعنى هر آفريدهشدهاى زود باشد كه بميرد و هر روزى خورندهاى اندك زمانى را سمت فوت و فنا پذيرد پس اى خفتگان زمانه! بيدار شويد كه مرگ در كمين است. و اى مستان شبانه هشيار گرديد كه رجوع به ربّ العالمين است اى مغرورشدگان به سرور ايّام زندگانى، گوش به خود داريد كه هر كمالى را زوالى در عقبست، اى
اسم الکتاب : روضة الشهداء المؤلف : کاشفی، ملا حسین الجزء : 1 صفحة : 124