اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 64
ستمکار
است: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ
اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.» [1] بنابراین تسریح به احسان، در
نقطه مقابل و مخالف ظلم قرار دارد؛ بدین معنا که احسان در آیه شریفه جنبه
عینی و حقیقی اعطا و بخشش است؛ یعنی زوج آنچه را به عنوان مهریه و یا هدیه
به همسرش بخشیده: «مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً»، درصدد دریافت آن
برنیاید؛ چرا که آن زن در زمانی که به زوجیت او درآمد، سرمایهاش را در
اختیار وی گذاشت و حالا که آنها دارند از هم جدا میشوند، ظالمانه خواهد
بود هنگامی که زن سرمایهاش را از دست داده، ما به ازایی مادی در اختیار
نداشته باشد. این ما به ازای مادی، تعادل روانی زن را حفظ کرده و در نتیجه،
او برای ادامه مطلوب زندگیاش در آینده، دارای سلامت روان خواهد بود. از
طرف دیگر، زوج هم که همسری را انتخاب کرده و بعد از مدتی زندگی زناشویی،
متارکه را به صلاح خود دانسته، برای آنکه مورد ملامت وجدانش قرار نگیرد و
عامل ظلم و ستم به همسر مطلقهاش محسوب نشود، لازم است که مهریه او را
بپردازد؛ زیرا با این پرداخت، دیگر وجدانش او را هیچ سرزنش نمیکند که: چرا
اقدام به انتخاب همسری نمودی که حالا بعد از گذشت مدّتی زندگی زناشویی با
او و پس از، از بین بردن سرمایه اولیهاش، داری رهایش میکنی؟ و این عدم
مؤاخذه و ملامت وجدان در آینده، موجب سلامت روان او خواهد شد.
4. الف- احسان به عنوان احسان مبرای از هر نوع شائبهای به خصوص تظاهر و ریاکاری است اشاره
«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً.» [2] این آیه هرچند با اشتمال بر: «وَ
بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»، از لحاظ عاطفی و زیربنایی، نظیر: «لا
تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» [3] است، امّا
یک نکته بسیار ظریف و معجزهآسا در ذیل آن برای ماهیّت احسان وجود دارد:
«إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالًا فَخُوراً.» مفاد این ذیل آن
است که انسانی که «مختال فخور» است، احسان او یا اصلا احسان نیست و یا
فاقد آن فضیلت است؛ زیرا