اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 448
چنین
کاری گناه و حرام است، و در حدیث ابا بصیر آمده است که سؤال نمود: حدّ
توکّل چیست؟ فرمود: «الیقین.» سؤال نمود: حدّ یقین چیست؟ فرمود: تا زمانی
که با خدای متعال است، از هیچچیز خوف و ترسی ندارد. [1] در مقدمه مرآة
الانوار و مشکوة الاسرار فرموده: بدان که وکیل کسی است که بر او اعتماد شود
و امور به او واگذار گردد. در قاموس، در معنای وکل باللّه، توکّل علیه، و
اتکل فرموده: تسلیم او شدن، و وکل الیه الامر؛ یعنی آن را تسلیم کرد و آن
را رها نمود. پس معنای توکّل علی اللّه، انقطاع بنده است به او در جمیع
آنچه آرزوی برآمدن آن را دارد؛ به اینکه رغبتش را از هرکسی منقطع نماید.
پس از آن، مخفی نماند که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام علیه السّلام
معتمدی هستند که عامه امور از جانب خدای متعال و به امر او به آنان واگذار
شده است، و لذا در وجوب تسلیم به او و انقطاع بهسوی او و اعتماد بر او،
هیچ حرفی نیست، و بالضرورة تسلیم او شدن و اعتماد بر او داشتن، در حکم
تسلیم خدا شدن و اعتماد بر خدای تعالی داشتن است؛ از نظر اینکه او داعی از
جانب خدای تعالی است. بنابراین، امکان دارد در بعضی موارد و مواضع به
مناسبت، وکیل را تأویل به امام علیه السّلام نمود. [2] در فرهنگ لغات
فرمود: وکل و وکول؛ یعنی واگذار کردن کار خود به دیگری، تکله و مواکل؛ یعنی
عاجزی که کار را به دیگری بسپارد. و کل و و کله؛ یعنی مرد عاجز که کار خود
را به دیگری واگذار کند. وکل؛ یعنی ترسو، عاجز و کودن. وکال و وکال؛ یعنی
سستی، کودنی و کاهلی. وکالة و وکالة؛ یعنی سپردن کار به دیگری و اعتماد
کردن بر او، و جمع آن وکالات است. تکلان؛ یعنی اعتماد و تفویض کار. وکیل؛
نماینده شخص و آنکه در کارها به او اعتماد کنند و کار را به او بسپارند،
جمع آن وکلاء است. مؤکول، مفعول است؛ یعنی سپرده شده به دیگری، وابسته به
دیگری. موکّل: آنکه برای خود وکیل بگیرد. موکّل؛ یعنی کسی که کار به او
سپرده شده و عهدهدار انجام امر، و مواظب [1]. مجمع البحرین، ص 459. [2]. مقدمه برهان، ص 220.
اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 448