راغب در مفردات فرموده: به راهی که بر خط راست است، استقامت گفته میشود. راه
حق به اینچنین راهی تشبیه شده است، مانند: «اهْدِنَا الصِّراطَ
الْمُسْتَقِیمَ»، «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً»، «إِنَّ رَبِّی عَلی
صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.» لازمه آن، استقامت انسان بر راه و روش مستقیم است؛
مانند قوله: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ
اسْتَقامُوا»،* و قوله: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ»، و قوله:
«فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ.» [6] فخر الدین هم در اینباره در مجمع البحرین فرموده: و استقامت، اعتدال در امر است. «فَاسْتَقِیمُوا
إِلَیْهِ»: در توجّه نمودن بدون الهه، و قوله: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا
عَلَی الطَّرِیقَةِ»؛ یعنی بر طاعت، و گفتهاند: چیزی را با او شریک قرار
نداند. [7] مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن فرموده: استقامت، باب
استفعال است و دلالت میکند بر طلب قیام در امر، خواه ارادی باشد و خواه
طبیعی و یا عملی، مانند: «فَاسْتَقِمْ