اسم الکتاب : کلیات مفاتیح الجنان المؤلف : قمی، شیخ عباس الجزء : 1 صفحة : 552
به دوش گرفت و فرمود به رديف من بر الاغ سوار شو سوار شدم پس عنان اسب خود را كشيدم تمكين نكرد و حركت ننمود فرمود جلو اسب را به من ده دادم پس بيل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را به دست راست گرفت و به راه افتاد اسب در نهايت تمكين متابعت كرد پس دست خود را بر زانوى من گذاشت و فرمود شما چرا نافله نمىخوانيد نافله نافله نافله سه مرتبه فرمود و باز فرمود شما چرا عاشورا نمىخوانيد عاشورا عاشورا عاشورا سه مرتبه و بعد فرمود شما چرا جامعه نمىخوانيد جامعه جامعه جامعه و در وقت طى مسافت به نحو استداره سير مىنمود يكدفعه برگشت و فرمود آن است رفقاى شما كه در لب نهر آبى فرود آمده مشغول وضو به جهت نماز صبح بودند پس من از الاغ پايين آمدم كه سوار اسب خود شوم و نتوانستم پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو كرد و مرا سوار كرد و سر اسب را به سمت رفقا برگردانيد من در آن حال به خيال افتادم كه اين شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مىزد و حال آنكه زبانى جز تركى و مذهبى غالبا جز عيسوى در آن حدود نبود و چگونه به اين سرعت مرا به رفقاى خود رساند پس در عقب خود نظر كردم احدى را نديدم و از او آثارى پيدا نكردم پس به رفقاى خود ملحق شدم
زيارت سوم
زيارتى است كه علامۀ مجلسى آن را در تحفة الزائر زيارت هشتم جوامع قرار داده و فرموده كه اين زيارتى است كه سيد بن طاوس در ضمن ادعيه عرفه روايت كرده از حضرت صادق عليه السلام و در هر وقت و هر موضع كه باشد مىتوان كردن خصوصا در روز عرفه و زيارت اين است: