اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 99
خطبه 39
هنگامى كه از تجاوز نعمان بن بشير افسر معاويه به «عين التمر» آگاهى يافت اين
سخن را ايراد كرد و مردم را به يارى خويش دعوت نمود.
هر چه شما را دعوت مىكنم اجابت نمىكنيد؛ گرفتار مردمى شدهام كه هرگاه
فرمانشان دهم اطاعت نمىكنند؛ و چون دعوتشان نمايم اجابت نمىنمايند.
اى بى اصلها! در يارى پروردگارتان منتظر چه هستيد؟ آيا دين نداريد كه شما را
گِرد آورد؟ و يا غيرتى كه شما را به خشم وادارد؟
در ميان شما بپا خاستهام! هر چه فرياد مىكشم و از شما يارى مىطلبم سخن مرا
نمىشنويد و از دستورم اطاعت نمىنماييد تا چهره واقعى كارهاى بد آشكار گردد؛ نه
با شما مىتوان انتقام خونى گرفت، و نه با كمك شما به هدفى مىتوان رسيد، شما را
به يارى برادرانتان دعوت كردم، همانند شترى كه از درد بنالد، آه و ناله سر داديد،
و يا همانند حيوانى كه پشتش زخم باشد كندى كرديد، تنها گروه كمى به سوى من
شتافتند، امّا آنها نيز افراد مضطرب و ناتوانى بودند كه «گويا آنها را به سوى مرگ
مىبرند، در حالى كه آن را با چشم خود مىنگرند!». [1] سيّد رضى رحمه الله مىگويد: «مُتَذائِب» يعنى
«مضطرب»-/ از «تَذائَبَتِ الريح؛ بادهاى مختلف وزيد» گرفته شده، و اينكه عرب به
«گرگ»-/ «ذئب» مىگويد آن نيز از همين مادّه است، زيرا به هنگام راه رفتن يك نوع
اضطراب در او ديده مىشود.
خطبه 40
كه در مقابل شعار خوارج كه مىگفتند: «لا حُكْمَ الّا لِلّهِ؛
فرمانى جز فرمان خدا نيست» فرموده است
امام عليه السلام فرمود: سخن حقّى است
كه از آن اراده باطل شده! آرى درست است فرمانى جز فرمان خدا نيست ولى اينها
مىگويند: زمامدارى جز براى خدا نيست، در حالىكه مردم به زمامدار نيازمندند، خواه
نيكوكار باشد يابد كار تا مؤمنان در سايه حكومتش به كار خويش مشغول وكافران هم
بهرهمند شوند، ومردم در دوران حكومت او، زندگى را طى كنند و به وسيله او اموال
بيت المال جمع آورى گردد، و به كمك او با دشمنان مبارزه شود؛