responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 77

و سربازان و مرزبانان شما را از آن سرزمين بيرون رانده است.

به من خبر رسيده كه يكى از آنان به خانه زن مسلمان و زن غير مسلمانى كه در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده و خلخال و دستبند، گردنبند و گوشواره‌هاى آنها را از تنشان بيرون آورده است ... در حالى كه هيچ وسيله‌اى براى دفاع جز گريه و التماس كردن نداشته‌اند، آنها با غنيمت فراوان برگشته‌اند بدون اين‌كه حتّى يك نفر از آنها زخمى گردد و يا قطره‌اى خون از آنها ريخته شود.

اگر به خاطر اين حادثه مسلمانى از روى تأسّف بميرد ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار و بجاست!

اى كاش شما را نمى‌ديدم!

شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند اين حقيقت قلب انسان را مى‌ميراند، و غم و اندوه مى‌آفريند، كه آنها در مسير باطل خود اين چنين متّحدند، و شما در راه حق اين چنين پراكنده و متفرّق!

روى شما زشت باد! و همواره غم و غصّه قرينتان باد كه شما هدف حملات دشمن قرار گرفته‌ايد، پى در پى به شما حمله مى‌كنند و شما به حمله متقابل دست نمى‌زنيد. با شما مى‌جنگند، و شما نمى‌جنگيد اين گونه معصيت خدا مى‌شود و شما (با عمل خود) به آن رضايت مى‌دهيد.

هرگاه در ايّام تابستان فرمان حركت به سوى دشمن دادم، گفتيد: اندكى ما را مهلت ده تا سوز گرما فرو نشيند و اگر در سرماى زمستان اين دستور را به شما دادم، گفتيد: اكنون هوا فوق‌العاده سرد است بگذار سوز سرما آرام گيرد! همه اين بهانه ها براى فرار از سرما و گرما بود!

شما كه از سرما و گرما (وحشت داريد) و فرار مى‌كنيد؛ به خدا سوگند از شمشير (دشمن) بيشتر فرار خواهيد كرد!

دلزده شدن از مردم‌

اى كسانى كه به مردان مى‌مانيد ولى مرد نيستيد! اى كودك صفتان بى خرد! و اى عروسان حجله نشين! (كه جز عيش و نوش به چيزى نمى‌انديشيد) چقدر دوست داشتم كه هرگز شما را نمى‌ديدم و نمى‌شناختم همان شناسايى كه سرانجام مرا اين چنين ملول و ناراحت ساخت؛ خدا شما را بكشد كه اين قدر خون به دل من كرديد، و سينه مرا مملوّ از خشم ساختيد، و كاسه‌هاى غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشانديد، با سرپيچى و يارى نكردن، نقشه‌ها و طرحهاى مرا (براى سركوبى دشمن و ساختن يك جامعه آباد اسلامى) تباه كرديد، تا آن‌جا كه قريش گفتند: پسر ابوطالب مردى است شجاع ولى از فنون جنگ آگاه نيست! ...

خدا خيرشان دهد! آيا هيچ يك از آنها از من با سابقه‌تر و پيشگام‌تر در اين ميدانها بوده؟

اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 77
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست