اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 71
خطبه 25
هنگامى كه اخبار متواترى به امام عليه السلام رسيد كه اصحاب معاويه بر پارهاى
از بلاد استيلا يافتهاند و «عبيداللّه بن عبّاس» و «سعيد بن نمران» فرمانداران
امام در يمن پس از شكست از
«بسربن ابى ارطاة» به نزد امام
برگشتند، امام عليه السلام براى توبيخ اصحابش، به خاطر كندى
در جهاد و مخالفت با دستوراتش به منبر رفت و سخنان ذيل را ايراد فرمود:
(در حقيقت با اين روشى كه شما در پيش
گرفتهايد) غير از كوفه در دست من نيست، كه آن را بگشايم يا ببندم!
امّا اى كوفه! اگر تنها تو (سرمايه من در برابر دشمن) باشى، آن هم با اين همه
طوفانها چهرهات زشت باد (و مىخواهم كه نباشى).
پس از آن به قول شاعر متمثل شد:
(كه تقريباً فارسى آن چنين مىشود):
به جان پدرت سوگند اى «عمرو» كه سهم اندكى از پيمانه و ظرف دارم!
سپس فرمود: به من خبر رسيده كه «بسر» بر «يمن» تسلّط
يافته، سوگند به خدا مىدانستم اينها بزودى بر شما مسلّط خواهند شد، زيرا آنان در
يارى از باطلشان متّحدند، و شما در راه حق متفرّقيد، شما به نافرمانى از پيشواى
خود در مسير حق برخاستهايد ولى آنها در باطل خود از پيشواى خويش اطاعت مىكنند،
آنها نسبت به رهبر خود اداى امانت مىكنند و شما خيانت، آنها در شهرهاى خود به
اصلاح مشغولند و شما به فساد!
اگر من قدحى را به عنوان امانت به يكى از شما بسپارم از آن بيم دارم كه بند آن
را بدزديد.
بارالها! (از بس نصيحت كردم و اندرز دادم) آنها را خسته و ناراحت ساختم و آنها
نيز مرا خسته كردند، من آنها را ملول، و آنها نيز مرا ملول ساختند، پس به جاى آنان
افرادى بهتر، به من مرحمت كن و به جاى من بدتر از من بر آنها مسلّط نما.
خداوندا! دلهاى آنها را آب كن همان طور كه نمك در آب حل مىشود، آگاه باشيد به
خدا سوگند دوست داشتم به جاى شما هزار سوار از «بَنى فِراس بن غَنم» داشته باشم
(تا با كمك آنها دشمنان را بر سر جاى خود مىنشاندم، آنها چنانند كه شاعر گفته):
چون آن ابر سريع السير كم آب
پى دشمن كشى بى صبر و بى تاب
سپس از منبر فرود آمد.
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 71