اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 577
نامه 10
به معاويه
چگونه خواهى بود آنگاه كه چادر اين دنيا را كه در آن فرو رفتهاى، از سرت
برگيرند، همين دنيايى كه با زينتهايش خود را زيبا جلوه داده و با لذّتهايش
(دنياپرستان را) فريب داده.
تو را دعوت كرده و اجابتش نمودهاى ...
زمامت را كشيده و به دنبالش رفتهاى، فرمانت داده اطاعتش كردهاى؛ بزودى تو را
وارد ميدانى مىكند كه هيچ سپرى در آنجا نجاتت ندهد، بنابراين از اين امر (حكومت)
كناره بگير، آماده حساب شو! و دامن را براى حوادثى كه بر تو نازل شده در هم پيچ!
به حاشيهنشينان فرومايه گوش فرا مده! اگر چنين كنى به تو اعلام مىكنم كه خويش را
در غفلت قرار دادهاى. (بدان) تو از متنعّمانى هستى كه فزونى نعمت تو را طاغى
ساخته و شيطان بر تو حكومت پيدا كرده و در راه ساختن تو به آرزوى خود رسيده و
همچون روح و خون سراسر وجودت را زير تسلّط آورده است.
اى معاويه! چه زمانى شما رهبران رعيت و فرمانروايان ملّت بودهايد؟ آن هم بدون
سبقت در اسلام و شرافت والاى معنوى؟ پناه بر خدا از اين شقاوت ريشهدار! تو را بر
حذر مىدارم از اين كه به غرور آمال و آرزوها ادامه دهى و آشكار و نهانت يكسان
نباشد (در ظاهر دم از اسلام مىزنى ولى باطناً در راه شرك گام بر مىدارى).
مرا به جنگ دعوت كردهاى؟ اگر راست مىگويى مردم را كنار بگذار، و خود به
مبارزه من بيا! كار به دو لشكر نداشته باش و آنها را از جنگ معاف دار تا معلوم شود
گناه بر قلب چه كسى چيره شده و پرده بر چشم چه كسى افتاده است!
من «ابوالحسن» درهم كوبنده جدّ و برادر و دايى تو در روز بدرم!
همان شمشير با من است و با همان قلب پر توان با دشمن روبهرو مىشوم، بدعتى در
دين نگذاشتهام و پيامبر جديدى انتخاب نكردهام. من بر همان راهم كه شما پس از آن
كه از آن اطاعت كرديد و با اكراه در آن قدم گذارديد، تركش نموديد.
خيال كردى براى انتقام خون عثمان آمدهاى؟ در حالى كه مىدانى ...
خون او كجا (و به دست چه كسى) ريخته شده. اگر راستى طالب خون او هستى از همان
جا كه مىدانى طلب كن! گويا تو را مىبينم كه آن چنان از رويارويى در جنگ ضجّه و
ناله مىكنى كه شتران زير بارهاى سنگين؛
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 577