اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 495
اداى امانت
سپس (وظيفه الهى هر كس) اداى امانت است، چه اين كه آن كس كه اهل امانت نباشد،
هرگز به مقصد نمىرسد (بدانيد) امانت بر آسمانهاى بنا شده، زمينهاى گسترده، كوههاى
مرتفع كه از آنها طولانىتر، عريضتر و بلندتر و عظيمتر پيدا نشود، عرضه شد (ولى
آنها قدرت تحمّل آن را نيافتند) و اگر قرار بود چيزى به واسطه طول، عرض، قوّت و
نيرويى كه دارد از پذيرفتن امانت امتناع ورزد و تكبّر به خرج دهد، حتماً (آسمان،
زمين و كوهها) بودند ولى اينها (به خاطر غرور و قدرت خود امتناع نورزيدند بلكه) از
كيفر تحمّل و عدم قدرت بر اداى آن وحشت داشتند و آنچه را موجود ناتوانترى، يعنى
انسان به آن جاهل بود، درك كردند. قرآن در اين باره مىفرمايد: «انسان ستمگر و
نادان بود». [1]
علم خداوند
آنچه را كه بندگان در شب و روز انجام مىدهند، بر خداوند متعال پوشيده نيست،
بطور دقيق از اعمال آنها آگاه است و با علم بى پايانش به آنها احاطه دارد، اعضاى
شما گواهان او و اندام شما سپاهيان او، ضمير و وجدانتان جاسوسان وى و خلوتهاى شما
در برابر او آشكار و عيان است.
خطبه 200
كه درباره معاويه ايراد فرموده است
من از همه سياستمدارترم
سوگند به خدا «معاويه» از من سياستمدارتر نيست، امّا او نيرنگ مىزند و مرتكب
انواع گناه مىشود، اگر نيرنگ ناپسند و ناشايسته نبود، من سياستمدارترين مردم
بودم، ولى هر نيرنگى گناه است و هر گناهى يك نوع كفر است، «در قيامت هر غدّار و
مكّارى پرچم خاصّى دارد كه به آن وسيله شناخته مىشود».
به خدا سوگند من با كيد و مكر اغفال نمىشوم و در رويارويى با شدايد ناتوان
نمىگردم.