اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 471
آنچنان كه نزديك بود به آن حضرت بپيچد، باز از روى كفر و سركشى گفتند: فرمان
ده اين نصف باز گردد و به نصف ديگر ملحق شود و به صورت نخستين در آيد! پيامبر صلى
الله عليه و آله دستور فرمود و درخت چنين كرد، من گفتم: «لا اله الّا الله» اى پيامبر
صلى الله عليه و آله من نخستين كسى هستم كه به تو ايمان دارم و نخستين فردى هستم
كه اقرار مىكنم: «درخت با فرمان خدا براى تصديق نبوت و اجلال و بزرگداشت برنامه و
دعوتت آنچه را خواستى انجام داد».
امّا آنها همه گفتند: «نه او ساحرى است دروغگو كه سحرى شگفت آور دارد و در سحر
خويش سخت با مهارت است؛ آيا پيامبريت را كسى جز امثال اين (منظورشان من بودم)
تصديق مىكند؟ (امّا) من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ ملامتى نمىترسند؛ از
كسانى كه سيمايشان سيماى صدّيقان و سخنانشان، سخنان نيكان است. شب زنده دارانند و
روشنى بخش روز، به دامن قرآن تمسّك جستهاند و سنّتهاى خدا و رسولش را احيا
مىكنند، نه تكبّر مىورزند و نه علوّ و برترى پيشه مىسازند، نه خيانت مىكنند و
نه فساد به راه مىاندازند، دلها و قلبهاشان در بهشت و بدن و پيكرهاشان مشغول
انجام وظيفه و عمل است!
خطبه 193
كه در آن صفات و روحيّات و اعمال پرهيزكاران را به وضوح شرح مىدهد.
نقل شده: يكى از اصحاب اميرمؤمنان عليه السلام به نام «همّام» كه مردى عابد و
پرهيزكار بود به آن حضرت عرض كرد: «اى امير مؤمنان! پرهيزكاران را برايم آن چنان
توصيف كن كه گويا آنان را با چشم مىنگرم»!
امّا امام عليه السلام در پاسخش درنگ فرمود: آنگاه فرمود: اى همّام! از خدا
بترس و نيكى كن كه «خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كنند و با كسانى كه
نيكوكارند». [1] ولى
همّام به اين مقدار قانع نشد (و در اين باره اصرار ورزيد) تا اين كه امام تصميم
گرفت صفات متّقين را مشروحاً برايش بازگو كند. پس از آن خداى را ستايش و ثنا نمود
و بر پيامبرش درود فرستاد.
سپس فرمود:
امّا بعد: خداوند سبحان مخلوق را آفريد در حالى كه از اطاعتشان بىنياز،