اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 445
عدّهاى بر اشتباهات خود تأسّف مىخورند و خويش را محكوم مىكنند و پارهاى از
تصميم خود بازگشته امّا راه فرار و هر نوع حيله بسته شده و ناگهان دنيا آنها را
غافلگير ساخته و سختيهاى مرگ روى مىآورد.
كار از كار گذشته و عمر گرانبها نابجا هدر رفته است، هيهات! هيهات! ديگر چه
سود. آنچه بايد از دست نرود رفت و گذشته ها گذشت و گيتى به ميل خود سپرى شد. «نه
آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و به آنها هيچ مهلتى داده نشد». [1]
خطبه 192
كه به خطبه «قاصعه» معروف است
در اين خطبه از «ابليس» كه تكبّر ورزيد و بر آدم سجده نكرد سخت نكوهش شده و در
آن آمده است كه «ابليس» نخستين كسى است كه تعصّب و نخوت را اظهار كرد؛ امام عليه
السلام در اينجا مردم را از پيمودن راه و رسم شيطان و «تكبّر» و «تعصّب» برحذر
مىدارد.
ستايش ويژه خداوندى است كه لباس عزّت و كبريايى را پوشيده و اين دو را ويژه
خويش-/ نه مخلوقش-/ قرار داده ... و آن را حدّ و مرز بين خويش و ديگران گردانيده،
عزّت و كبريايى را به خاطر جلالت و بزرگيش براى خود انتخاب كرده است.
سرچشمه نافرمانى
آن كس كه در اين دو با وى به منازعه و ستيز بر خيزد، از رحمت خويش به دورش
داشته است و بدين وسيله فرشتگان مقرّب خود را در بوته آزمايش قرار داد تا متواضعان
آنها از متكبّران ممتاز گردند و با اين كه از تمام آنچه در دلها است و از اسرار
نهان آگاه است به آنها فرمود:
«من بشرى را از گل و خاك مىآفرينم آن
گاه كه آفرينش او را به پايان رساندم و جان در او دميدم، براى او سجده كنيد،
فرشتگان همه و همه سجده كردند، مگر ابليس». [2] كه نخوت و غيرت نابجا وى را فرا گرفت و بر آدم به خاطر
خلقت خويش فخر فروشى كرد و به خاطر آفرينش خود در برابر آدم تعصّب پيشه ساخت، اين
دشمن خدا پيشواى متعصّبان و سر سلسله متكبّران است، كه اساس تعصّب را پى ريزى كرد
و با خداوند در رداى جبروتى به ستيز و منازعه پرداخت