responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 255

در اين هنگام كه يأس و نوميدى بر مردم چيره شد و ابرها از باريدن باز داشته شد و حيوانات بيابانى رو به هلاكت گذارده‌اند، تو را مى‌خوانيم و تقاضا داريم كه ما را به اعمالمان مؤاخذه نكنى! و ما را به گناهانمان مگيرى، رحمتت را به وسيله ابرهاى پرباران و بهاران پر گياه و گياهان سرسبز و پرطراوت، بر ما گسترده دار!، باران دانه درشت خود را آنچنان بر ما ببار كه زمينهاى مرده زنده شوند و آنچه از دست رفته است باز گردد. پرورد گارا! بارانى زنده كننده؛ سيراب سازنده، كامل، همگانى، پاكيزه، پربركت، گوارا، خرّمى بخش، روياننده، از ناحيه خودت بر ما نازل فرما! بارانى كه گياهان پربركت و شاخه هاى پر ثمر به بار آورد و برگهايش سرسبز و خرّم باشد، چنان كه بندگان ضعيف را توان رساند و سرزمينهاى مرده را زنده گرداند.

خداوندا! آبى ده كه تپّه‌ها و كوههاى بلند ما را پرگياه سازد و در دامنه ها و دشتها جارى گردد، سرزمين ما را بركت بخشد، ميوه ها با آن به ما روى آورند، حيوانات ما با آن زندگى كنند و سرزمينهاى دورتر از ما نيز با آن بهره‌مند گردند و روستاهاى ما از آن مدد گيرد. (همه اينها را) از بركات واسع و عطاهاى فراوان خويش، بر سرزمينهاى فقير و حيوانات وحشى عنايت فرما، (خداوندا!) بارانى دانه درشت و پى در پى براى سيرابى گياهان ما فرو فرست، آنچنان كه قطراتش يكديگر را برانند و دانه‌هايش به شدّت بر هم كوبيده شوند، نه رعد و برقى بى باران و ابرى بى ثمر و نه ابرهاى كوچك و پراكنده و نه دانه هايى ريز همراه بادهاى سرد، (بلكه بارانى مرحمت كن) كه قحطى زدگان به نعمت فراوان رسند و به بركت آن خشكسالى زدگان زنده گردند. زيرا تويى كه، «بعد از نوميدى مردم باران را فرو مى‌فرستى و رحمتت را بر آنها همه جا گسترش مى‌دهى و تو سرپرستى هستى كه همه كارهايت ستوده است». [1]

تفسير كلمات مشكلى كه در اين خطبه آمده است‌

شريف رضى رحمه الله مى‌گويد: «انْصاحَتْ جِبالُنا» يعنى كوهها بر اثر خشكى از هم شكافته است و «انصاح الثوب» وقتى گفته مى‌شود كه: لباس از هم شكافته باشد «انْصاحَ النَّبْتُ وَ صاحَ وَ صَوَّحَ» به هنگامى كه گياه خشك گردد مى‌گويند و همه اين چند واژه به يك معناست، و جمله «وَهامَتْ دَوابُّنا» از ماده «هُيام» به معناى عطش است، و «حدابيرالسنين» جمع «حِدْبار» به معناى شترى است كه بر اثر راه رفتن ناتوان شده است. امام عليه السلام سالهاى قحطى را به چنين شترى تشبيه كرده است. «ذوالرمه» شاعر مى‌گويد: «شتران ناتوانى كه هيچ گاه از هم جدا نمى‌گردند، جز در خوابگاهها يا اين كه آنها را در محيط هاى بى آب و علف قرار دهند، و جمله «وَ لا رَبابُها» يعنى از قطعات كوچك و پراكنده ابر نباشد، و جمله «وَ لا شَفّانٍ ذَهابُها» در تقدير «و لا ذات شفان ذهابها» است. «شَفّان» به معناى باد سرد و «ذَهّاب» به معناى بارانهاى نرم مى‌باشد و كلمه «ذات» حذف گرديد».


[1]. سوره شورى، آيه 28.

اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 255
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست