responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 235

و بيشتر از همه از تو مى‌ترسند و به تو نزديكترند، (آنها) در صلب پدران قرار نگرفته‌اند و رحم مادران آنها را در خود جاى نداده و از آبى پست خلق نشده‌اند، ناراحتيها و مشكلات زندگى آنان را متفرّق نساخته، با اين مقام و قربى كه با تو دارند و منزلتى كه نزد تو يافته‌اند و تمايلاتى كه در تو خلاصه كرده‌اند و طاعتهاى فراوانى كه براى تو انجام مى‌دهند، با اين كه از فرمان تو كمتر غفلت مى‌ورزند، اگر كنه آنچه از تو بر آنها پوشيده است، مشاهده مى‌كردند، اعمال خويش را حقير مى‌شمردند و بر خويشتن عيب مى‌گرفتند وخوب مى‌فهميدند كه حقّ عبادت تو را انجام نداده‌اند و آن طور كه سزاوار مقام توست اطاعتت ننموده‌اند.

بندگان سركش‌

تو منزّهى كه هم آفريدگار و هم معبودى! از نعمتهاى نيكى كه به آفريدگان عطا كرده‌اى اين است كه سرايى آفريدى (به نام سراى آخرت) و در آن سفره‌اى گستردى (كه همه چيز در آن يافت مى‌شود) آشاميدنى و خوردنى، همسران و خدمت گزاران، كاخها و نهرها و كشتزارها و ميوه‌ها در آن قرار دادى، سپس كسى را فرستادى تا مردم را به سوى آن دعوت كند، نه دعوت كننده را اجابت كردند و نه در آنچه ترغيب كرده‌اى، رغبت ورزيدند و نه به آنچه تشويق نمودى مشتاق شدند، به مردارى روى آوردند كه با خوردن آن رسوا گشتند و در دوستى آن توافق كردند.

هر كس به چيزى (ديوانه وار) عشق ورزد، نابينايش مى‌كند و قلبش را بيمار مى‌سازد، سپس با چشمى معيوب مى‌نگرد و با گوشى غير شنوا مى‌شنود، خواسته هاى دل، عقلش را نابود ساخته، دنيا قلبش را مى‌ميراند و شيفته آن مى‌كند، او بنده دنياست و بنده كسى كه چيزى از دنيا در دست دارد، دنيا به هر طرف بلغزد، او هم مى‌لغزد و به هر جانب رو كند، به همان سو رو مى‌نمايد، هر چه بيمش دهند از خدا نمى‌ترسد و از هيچ واعظى پند نمى‌پذيرد، در حالى كه مى‌بيند عدّه‌اى ناگهان گرفتار شدند (و مرگ، آنها را از پاى درآورد) در جايى كه نه فسخ پيمان ممكن است و نه راه بازگشتى دارد، چگونه بلاهايى كه نمى‌دانستند و انتظار آن را هم نداشتند بر سر آنها فرود آمد و دنيايى را كه جاودانى و ايمن مى‌پنداشتند به زودى از آن جدا شدند، و به آنچه در آخرت به آنها وعده داده بودند، رسيدند.

مرگ كوبنده‌ترين تهديدها

بلاهايى كه بر آنها فرود آمده قابل توصيف نيست:

سكرات مرگ و حسرت از دست دادن آنچه داشتند، بر آنها هجوم آورد، در سكرات مرگ اعضاى بدنشان سست گرديد و در برابر آن رنگ خود را باختند، سپس كم كم مرگ در آنها نفوذ كرد، بين آنها و بين زبانش جدايى افكند.

اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 235
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست